ارتباط حضرت امام(س) با امامان معصوم(ع) به گونۀ خاصی بود که برای من و امثال من قابل درک نبود. تنها چیزی که من حامل پیغام آن از جانب استاد به حضرت ثامن‏الحجج علی بن الموسی‏الرضا(ع) بوده و خود شاهدم، آن بود که قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سطح وسیعی توسط تبلیغات رژیم شاه، توسعه می‏یافت. اواخر سال 1341 بود که امام مبارزات را در حد بیان در مسجد اعظم و اعلامیه‏ها شروع کرده بودند و نظر مبارکشان این بود که توسط نامه علمای بزرگ شهرهای دور ایران و حتی شهرهای مرزی کشور را آگاه سازند. چون من اهل مشهد بودم و در شهرهای خراسان تا شهرستان زاهدان روحانیها را بخوبی می‏شناختم، تعداد دَه عدد نامه به علمای شهرهای مختلف ایران با خط خودشان مرقوم فرموده و در آن خطر قطعی امریکا و ایادی آن در ایران را تشریح کرده بودند. شبی بود، ساعت 10 برای آخرین بار برای دست‏بوسی استاد به منزل ایشان رفتم و نامه‏ها را تحویل گرفتم. به من فرمودند، از مسافرت تو و کارت کسی آگاه نشود. شما مستقیماً قبل از هر کار در مشهد به محضر حضرت علی‏بن الموسی الرضا(ع) مشرف شوید و این جملات را به آن حضرت عرض کنید که آقا، ما می‏خواهیم قدم بزرگی را برای اسلام و نجات مسلمین به طور وسیع برداریم. چنانچه مصلحت می‏دانید ما را تأیید کنید و چنانچه مصلحت نمی‏دانید هم اکنون به ما خبر دهید حرکت را همین الان متوقف کنیم.

منبع: صحیفه دل، ص101

. انتهای پیام /*