هیچ وقت ندیده‏ام آقا از من توقعی داشته باشند. توقع ایشان از ما فقط این بود که گناه نکنیم. گاهی اوقات ما می‏نشستیم راجع به یک میهمانی یا راجع به چیزی صحبت می‏کردیم. ایشان می‏گفتند: «حرف غیر نزنید.» می‏گفتیم: «آقا اینکه حرف کسی نیست. ما داریم یک مطلبی را می‏گوییم چیزی را تعریف می‏کنیم.» می‏گفتند: «وقتی حرف غیر به میان آمد، شاید ناخودآگاه به غیبت کشیده بشود مگر خودتان حرف ندارید؟ حرف خودتان را بزنید. چرا حرف غیر را می‏زنید؟»

منبع: گلهای باغ خاطره - ص 134

. انتهای پیام /*