من گاهی برای مدیریت جلسات، قیافه ای جدی می گرفتم در مجلس خبرگان، ناجور در بیرون منتشر می شد؛ که بله این خودش یک طاغوت است، یک مستبد است (مثل اینکه با عدم قاطعیت می شود مجلس را اداره کرد) متکبر است مردم [من] را در راه می دیدند، که ما همان برادر خاکی متواضع شان هستیم که بودیم خوب از همان دیدار اول، متعدد نوجوانها و جوانها در این مسافرت ها، به من یادداشت دادند؛ که فلانی ما پشت سر تو نمی دانستیم، یک چیزهایی را باور کرده بودیم، حالا دیدیم شما را، در همان دیدار اول فهمیدیم، بهمان دروغ نیز گفتند، ما را حلال کن. مگر می شود یک جامعه ای را بر محور دروغ تا آخر پیش برد؟

منبع: (بهشتی از زبان بهشتی؛ ج ۳، ص ۸۰)

. انتهای پیام /*