همت‏اللّه‏ مؤمنى شهمیرزادى از شاگردان امام در خاطره ای  در باره توصیه امام در مقوله یادگیری طلبه ها می گوید: همیشه دوستان مى‏گفتند امام مجتهدپرور است. روش تدریس امام واقعاً میدان اجتهاد را گسترده مى‏کرد و اجتهادپرور بود. گاهى از اوقات به ما توصیه مى‏فرمودند: «اگر شما هنگام مطالعه در شب با یک مشکل علمى و یا مطلبى برخورد کردید که برایتان یک قدرى فهمش مشکل است نکند بگویید من مطلب را نمى‏فهمم. کتاب را ببندید بعد چراغ را خاموش کنید، توى تاریکى بنشینید و فکر کنید و آنقدر فکر کنید تا مطلب براى شما روشن شود، باید فکر کنید تا حل شود» 

در خاطره دیگر در شجاعت و برخورد امام در نقد و آراء بزرگان باید عرض کنم که : امام وقتى وارد میدان بحث و انتقاد مى‏شد دیگر نگاه نمى‏کرد که صاحب حرف، میرزاى شیرازى یا شیخ انصارى یا آخوند خراسانى است، خلاصه رد و ایراد عجیبى داشت. من یادم هست این نکته را در مسجد اعظم یکى از فضلا گفت: «که آقا شما خیلى جرأت مى‏کنید، آخه! شیخ انصارى است». امام مى‏فرمود: «آقاجان ما طلبه‏ایم، بزرگى آقایان به جاى خود. حتى یادم هست که این مثال را براى تفهیم آن آقا فرمودند: «دزدهاى سرگردنه که قافله را سرکیسه مى‏کردند اگر در قافله سید معممى بود از یک طرف نگاه مى‏کردند سیدروحانى است و مثلاً یک خرده‏اى حیا مى‏کردند و از یک طرف مى‏خواستند لختش کنند. اول عمامه‏اش را برمى‏داشتند مى‏گذاشتند کنار و مى‏گفتند آقاجان سیدى تو به‏کنار و بعد لختش مى‏کردند. حالا بزرگى شیخ انصارى و میرزاى‏شیرازى و آقاى نائینى به کنار ما حرف مى‏زنیم و بحث مى‏کنیم» همان. منبع: کتاب سلسله موی دوست، ص238  

 

. انتهای پیام /*