| ارسال به دوستان 0

اندیشه های فرهنگی امام خمینی

اندیشه های فرهنگی امام خمینی (س)

مقدمه

بخش اول: اقسام فرهنگ

بخش دوم: ارکان فرهنگ

بخش سوم: ابزارهای فرهنگی

 

مقدمه

فرهنگ پدیده پیچیده ای از اندیشه، هنر و شیوه زندگی است که طی تجربه تاریخی اقوام شکل می گیرد. امام خمینی (س) فرهنگ را اساس ملیت و استقلال کشور می داند و معتقد است منشا دگرگونی های مثبت و منفی جوامع از بستر فرهنگ آغاز می شود. با این نگاه، عامل هویت بخش، متمایزکننده و بنیان ملت ها، فرهنگ است و اصلاح همه حوزه های زندگی بشر به سامان وضعیت فرهنگی وابسته است. از همین رو امام خمینی (س) پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران، اصلاح نقص های فرهنگی را در نخستین برنامه های اصلاحی خود قرار داد.

اقسام فرهنگ

تقسیم واژه فرهنگ در نگاه امام خمینی (س) به فرهنگ اسلامی، غربی و استعماری، نشان از شاکله تعریف ایشان از فرهنگ و دسته بندی آن دارد:

از نگاه امام خمینی (س) فرهنگ اسلامی، غنی ترین و مترقی ترینِ فرهنگ ها و موجب سعادت انسان است. به باور ایشان فرهنگ سایه ای از نبوت است و این فرهنگ اسلامی است که می تواند سایر ارکان جامعه را هم اسلامی کند. ایشان با کاربرد تعبیر «فرهنگ غنی ایران اسلامی»، فرهنگ اصیل ایرانی را نیز از نظر دور نداشت و راه نجات کشور را توجه به فرهنگ ایرانی ـ اسلامی می دانست. امام خمینی (س) در دوران مبارزه و برای پیشبرد نهضت، از آموزه های فرهنگی اسلام، بهره بسیار گرفت و با ترویج فرهنگ عاشورایی و تشبیه رخدادهای انقلاب اسلامی به نهضت عاشورا، انقلاب اسلامی را رهبری کرد. پس از پیروزی انقلاب نیز، نهضت اسلامی را نقطه عطفی برای احیای هویت دینی و نفی هرگونه خودباختگی فرهنگی قرار داد. امام خمینی (س) نه تنها با فرهنگ اصیل غرب در همان ابعاد مادی، و پیشرفت در تمدن و صنعت مخالفتی ندارد، بلکه آن را ضروری و مطلوب می داند. آنچه از نظر ایشان ناپسند است وابستگی به فرهنگ غرب یا غرب زدگی است. ایشان تاکید دارد که اسلام هیچ گاه مخالفتی با پیشرفت ها و نوآوری های سایر کشورها نداشته است؛ اما مرز بهره گیری از مظاهر تجدد را نخست در مطابقت آنها با معیارهای اسلام و دوم وابسته نشدن کشور می داند. گرفتاری بزرگ جوامع شرقی از نظر امام خمینی (س) ، ازدست دادن استقلال فکری و خودباوری است و این امر می تواند در انکار دارایی های علمی، تاریخی و فرهنگی کشورهای غرب زده تجلی یابد. در نگاه ایشان جامعه غرب زده، جامعه ای بیمار است و با وجود غرب زدگی، استقلال کشور غیرممکن است؛ از این رو سهم مهمی از دغدغه ها و مخالفت های امام خمینی (س) در سال های نهضت اسلامی، به تلاش روزافزون رژیم پهلوی در غربی کردن کشور اختصاص داشت؛ تلاشی که به نام آزادی، مدرنیزاسیون، اصلاحات، انقلاب سفید و مانند آن انجام شد و نتیجه آن، نه پیشرفت اقتصادی بود، نه مدرنیسم؛ بلکه وابستگی هرچه بیشتر به غرب بود. امام خمینی (س) در مقابل غرب زدگی، از شرق زدگی، به معنای وابستگی به شرق کمونیستی و تقبیح آن نیز غافل نبوده است. در نگاه امام خمینی (س) آنچه از فرهنگ غرب نصیب ملت های شرق و مسلمانان می شود، پیشرفت ها و درخشش در صنعت و تمدن نیست؛ بلکه واردکردن هدفمند و نوع خاصی از دستاوردهای فرهنگ غرب به کشورهای تحت سلطه است؛ زیرا بهترین راه سلطه و کم هزینه ترین آن، هجوم فرهنگی است؛ چنان که به نام آزادی، ترقی و دموکراسی، نوع خاصی از این دستاوردها به کشورهای زیر سلطه، وارد می شود که به جای رشد و تعالی، رکود و فساد می آفریند و جامعه فاسد، در برابر غارت ذخایر مادی و معنوی خود، بی تفاوت است. واردکردن هدفمند فرهنگ غربی به کشورهای زیر سلطه، در بسیاری از موارد دستوری، فرمایشی و تحمیلی بوده است؛ به همین دلیل همواره نیازمند کارگزارانی است که تامین منافع غرب را به عهده دارند؛ از همین رو یکی از ضلع های مهم و تاثیرگذار بر روند گرایش ملت ها به سوی غرب، دولت های استعماری اند؛ چنان که از نظر امام خمینی (س) نقش حکومت پهلوی در زمینه سازی و گسترش غرب زدگی در ایران بسیار مهم است. اساس انتقادهای امام خمینی (س) در دوره پهلوی متوجه برنامه غربی کردن کشور به دست رژیم در حوزه فرهنگی بود که مهم ترین محورهای آن عبارت بود از: تخریب و تضعیف دین و روحانیت، ارتجاعی نامیدن اسلام، کاستن از قدرت و توان مسلمانان و جهان اسلام با استفاده از روش تفرقه انداختن میان مسلمانان، دولت های اسلامی، علمای اسلام و اقشار مختلف مردم، ایجاد اختلاف های مرزی و غیر مرزی میان کشورهای اسلامی و تقویت ملی گرایی و نژادگرایی در میان مسلمانان، استفاده از روشنفکران وابسته و بهره برداری از رسانه ها. امام خمینی (س) انقلاب اسلامی ایران را نمونه بارز انقلاب درونی ملت و تحول معنوی عمیق می داند که درصدد است با نفی وابستگی به غرب و شرق در تمام ابعاد، فرهنگ اسلامی را جایگزین کند و برای رسیدن به این هدف راهکارهایی را دنبال می کرد. استقلال فرهنگی و فکری از سایر فرهنگ ها، مبارزه با غرب زدگی و بازیابی فرهنگ بومی و اسلامی در داخل کشور از مهم ترینِ این راهکارها بود.

ارکان فرهنگ

انقلاب اسلامی پیش از آنکه انقلاب سیاسی یا اقتصادی باشد، انقلاب فرهنگی و انقلاب ارزش ها بود. امام خمینی (س) با تبیین هویت فرد، جامعه ایرانی و جهان اسلام، ضرورت استقلال هویتی در هر سه سطح را یادآور شد؛ محورهای اندیشه فرهنگی امام خمینی (س) را باید در موضوعاتی چون هویت، ارزش ها و احیاگری جستجو کرد:

هویت

در نگاه امام خمینی (س) ، نخست هویت دینی و اسلامی فرد و جامعه، و سپس هویت ایرانی، از اهمیت برخوردار است. با دقت در نگاه ایشان می توان دو وجه از هویت فردی انسان را باز شناخت: نخست فطرت که هستی ثابت با قواعد فرازمانی و فرامکانی است. و دوم وجهی از انسان که ذاتاً رو به کمال دارد. سطحی دیگر از هویت مورد نظر امام خمینی (س) ، هویت جمعی است. ایشان با تمرکز بر مقوله اسلام به عنوان اساسی ترین منبع هویت یابی، ارکان و مؤلفه های قوام بخش هویت ملی و ملی گرایی را نیز تا هنگامی که روبه روی اسلام قرار نگیرند، نفی نمی کند و به هویت ایرانی به عنوان یک کشور و بخشی از سرزمین اسلامی نیز توجه دارد. امام خمینی (س) اگرچه ملی گرایی را به علت اینکه ابزاری در اختیار استعمارگران است، طرد می کند، اما نمادهای ملی و نشانه های هویتی یک ملت، مانند عید نوروز در ایران را ارج می نهد. با این حال، ایشان به سطح دیگری از هویت توجه دارد که در صدد است ملل اسلامی را با محور هویت امت اسلامی منسجم سازد. همچنین امام خمینی (س) در نگاه به هویت جمعی، فراتر از هویت دینی و اسلامی، از هویت جمعی مستضعفان عالم نیز سخن گفته و پیشنهاد تشکیل حزب مستضعفان را داده است. سطوح مختلف هویتی، از نظر امام خمینی (س) از یکدیگر جدا نیستند و همه در جهت تحقق هویت انسان مسلمان قرار دارند. خودشناسی و بازگشت به خویشتن نخستین گام برای رسیدن به استقلال هویتی است. ایشان نقطه اشتراک تمامی ملل اسلامی را توجه به فرهنگ اسلام می داند و یکی از دلایل عمده افول تمدن اسلامی را فاصله گرفتن مسلمانان از قرآن به عنوان عامل وحدت بخش و از دست دادن روح سخت کوشی و برادری می شمارد.

ارزش ها

ارزش ها معیارهایی هستند که به فرد و جامعه معنا می بخشند. ارزش ها در مکاتب گوناگون و براساس فلسفه آن مکتب، تقسیم بندی متفاوتی پیدا می کنند. از دیدگاه امام خمینی (س) ، در اسلام ارزش ها به دو نوع مادی و معنوی تقسیم می شوند. ارزش های مادی طی زمان تغییر می کنند؛ اما ارزش های معنوی، مثل توحید، جهاد، عدالت اجتماعی و رفتار عادلانه حکومت با مردم، همیشگی و تغییرناپذیرند. ارزش ها دو منشا و منبع کلی دارند: منشا معنوی و الهی که ادیان آسمانی ترسیم کرده اند و منبع مادی که مکاتب مادی گرا ترویج می کنند. امام خمینی (س) بر این باور است که امور ظاهری و مادی نمی توانند ملاک ارزش ها قرار بگیرند. مهم ترین ارزش های یک فرد یا جامعه از نگاه امام خمینی (س) عبارت اند از: اعتقاد به الوهیت، خودسازی و دوری از هواهای نفسانی، خودباوری، پرهیز از دنیادوستی، وحدت و همدلی، برادری، عدالت طلبی، ظلم ستیزی، تحمل سختی ها در راه رسیدن به پیروزی نهایی، تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی، جهاد، خدمت و یاری به مستضعفان، پرهیز از رفاه طلبی و تجمل گرایی، ایثار و شهادت در راه خدا و امانت داری. تحقق ارزش های اسلامی، انسانی از اهداف انقلاب اسلامی است و حفظ و تداوم ارزش ها در جامعه نیز به دست نمی آید جز به سعی روحانیت و همت عمومی مردم در حفظ ارزش های اخلاقی.

احیاگری

از مهم ترین دغدغه های امام خمینی (س) در جامعه اسلامی، بازگشت به ارزش های نخستین اسلام و مسلمین بود که تنها از راه بازشناسی و بازسازی اندیشه دینی در جامعه، ممکن خواهد شد. از نگاه امام خمینی (س) ، اگر علما و روشنفکران جهان اسلام، احساس مسئولیت کنند، می توانند با وحدت و انسجام، قرآن را در جهان حاکم سازند و به حقارت مسلمانان پایان دهند. ایشان بیداری مسلمانان را وابسته به شناخت اسلام واقعی که همان اسلام ناب محمدی است، می داند و مسلمانان را به دوری از اسلام های ساختگی اموی و عباسی دعوت می کند. مهم ترین ویژگی اسلام ناب محمدی جامعیت و توانمندی، حیات بخشی، اجتهاد پویا و زنده، میانه روی و عدالت خواهی است. ایشان دفاع از اسلام ناب محمدی و احیای ارزش های اسلامی در جامعه را وظیفه خاص روحانیون و دانشگاهیان می داند و معتقد است سرنوشت یک کشور در دستان این دو قطب مهم و حیاتی است.

ابزارهای فرهنگی

دولت ها برای تحقق اهداف و منافع خود از ابزارهای گوناگون بهره می گیرند و آنچه در برابر ملت ها کاربرد دارد، ابزار فرهنگی است. امام خمینی (س) با آگاهی از اهمیت ابزار فرهنگی، که به مراتب از سلاح های نظامی و اقتصادی، کارآیی بیشتری دارند، بر استفاده از ابزار فرهنگی مناسب، در سه سطح فردی، ملی و جهانی، تاکید دارد. ایشان در این حوزه به ضرورت تبلیغات و اهمیت و نقش نویسندگان به طور کلی، توجه ویژه دارد:

تبلیغات

از نگاه امام خمینی (س) تبلیغ به مفهوم رساندن معارف و شرایع دین، شناساندن و تشویق به نیکی و ترسیم بدی و نشان دادن راه گریز از آن است. ایشان به سبب هجوم تبلیغات سوء دشمن، برای تبلیغ، اولویت ویژه ای قائل است و از برنامه ریزی و سرمایه گذاری های گوناگون تبلیغات در حوزه داخلی و خارجی حمایت کرده است. پیچیدگی تبلیغات در جهان معاصر ابعاد مختلف دارد و تحول شگرف وسایل ارتباطی، از اصلی ترین محورهای این پیچیدگی است. شکست و پیروزی ایدئولوژی ها، عقاید و آرمان های ملی و مذهبی ملت های جهان، تا حد زیادی به میزان توفیق در تسلط بر ابزار پیشرفتۀ تبلیغات بستگی دارد. در تبلیغ اسلام، هرچند ابزار و وسایل پیام، استقلال ندارد، اما اهمیت ابزار تبلیغی نه تنها مورد انکار نیست، بلکه در مواردی مانند قلم که مجرای اندیشه، علوم و هنرهاست، مورد توجه ویژه اسلام نیز قرار گرفته است. به باور امام خمینی (س) گسترش اسلام و صدور انقلاب در جهان، تنها از راه تبلیغات ممکن خواهد بود نه زور و سرنیزه؛ از همین رو با توصیه به تسریع، توسعه، مدیریت و سازماندهی تبلیغات اسلامی، حفظ هماهنگی در تبلیغات را از مهم ترین امور شمرده و آن را موجب از بین رفتن تبلیغات سوء دانسته است ایشان با توجه به اهمیت ابزار فرهنگی و محتوای عرضه شده در ابزاری مانند رادیو و تلویزیون، سینما، مطبوعات، کتاب و تئاتر، بر لزوم استفاده از متخصصان برای نظارت در به کارگیری دقیق ابزار در تبلیغ فرهنگ اسلامی تاکید دارد و افزون بر آن ابزارهایی چون دعا، نماز جمعه، مسجد، مجالس عزاداری و حج را نیز از ابزارهای مهم فرهنگی برای تبلیغ اسلام می شمارد و نقش مطبوعات را در جهت رشد و صلاح کشور، حتی از خون شهید بالاتر و سازنده تر می داند. از نظر ایشان مطبوعات مفید، مطبوعاتی هستند که با رعایت موازین و قوانین، متوجه مفهوم آزادی بیان و آزادی قلم نیز باشند و برخلاف مصالح نظام و کشور عمل نکنند. در میان ابزار فرهنگی مورد نظر امام خمینی (س) ، رادیو و تلویزیون، در تربیت و آموزش عمومی تمام اقشار جامعه اهمیت ویژه ای دارند. ایشان با توجه به نقش مخربی که ابزارهای فرهنگی، می توانند در تباه کردن مردم و کشور ایفا کنند، صدا و سیما را دانشگاه عمومی می نامید که در جهت دهی افکار عمومی نقش مؤثری دارند؛ در وصیت نامه خود نیز نهادهای مسئول کشور را موظف می داند تا با نظارت درست بر ابزارهای فرهنگی کشور و جلوگیری از آزادی های مخرب، مانع حرکت آنها بر خلاف مصالح کشور و اسلام شوند. افزون بر این، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مراکز و دستگاه های تبلیغی جدیدی برای سامان دادن به امر تبلیغات به وجود آمدند که مهم ترین آنها عبارت اند از: سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سازمان حج و زیارت، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی. امام خمینی (س) همچنین در پاسخ به تهاجم تبلیغی دشمنان اسلام، به ویژه درباره رویدادهای دفاع مقدس، از دولت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و علما، خواست تبلیغات خارج از کشور را تقویت کنند. سامان دادن امر تبلیغات در خارج از کشور، بر عهده نهادهای مختلف مانند مرکز مدیریت حوزه علمیه و بخش های فرهنگی سفارتخانه های ایران در سراسر جهان قرار گرفته است در دوره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز افزون بر رسانه های عمومی، جهت ساماندهی موضوع مهم تبلیغات و خبررسانی جنگ، ستاد تبلیغات جنگ پدید آمد. توجه به تناسب شیوه تبلیغات با نیازها و مقتضیات حوزه علمیه، دقت در انتشار کتاب، ضرورت نقد و بررسی کتاب و مطالعه آن پیش از انتشار، دقت در اعزام مبلّغ، ضرورت یادگیری زبان برای تبلیغ در خارج از کشور، صدور پیام انقلاب با تبلیغ درست، ضرورت پاسخگویی به شبهه های کمونیست ها، اهمیت توجه به معنویات و کاستن از تشریفات و نیز اهمیت قم و کتاب های صادرشده از حوزه قم، توصیه های مهم امام خمینی (س) به متولیان امر تبلیغات است. در شیوه تبلیغی امام خمینی (س) ، توجه به زمان و مکان، جایگاهی ویژه دارد. ایشان با استفاده از فرصت های تبلیغی، همواره جهات شرعی را در تبلیغ رعایت می کرد و تبلیغات اسلامی را بی نیاز از مبالغه می دانست. افزون بر این، رعایت تدریج در تبلیغات، سادگی در گفتار، شیوه های پاسخگویی و ساخت پیام، نظیر استفاده از تمثیل، استفاده از ارزش های مشترک، تحقیر دشمن، مقایسه و مانند آن، از روش های تبلیغی ایشان است.

نویسندگان

امام خمینی (س) با توجه به تاثیرگذاری نویسندگان بر فرهنگ افراد و اجتماع، آنان را به خودشناسی و اتکا به فرهنگ اسلامی ـ ایرانی دعوت می کند و وظیفه بیداری ملت را بر عهده آنان می داند. با پیروزی انقلاب اسلامی نویسندگان، به تبلیغ دیدگاه ها و اعتقادات خود پرداختند؛ اما هنگامی که برخی از این نویسندگان با انقلاب به دشمنی پرداختند، آزادی دادن به آنان خیانت به ملت محسوب گردید و محدودیت هایی برای آنان در نظر گرفته شد. برخی از شخصیت های فرهنگی و نویسنده مورد توجه امام خمینی (س) قرار گرفته اند و سخنانی از ایشان در تایید یا نقد آنان وجود دارد. یکی از مهم ترین این افراد در عرصه دینی، مرتضی مطهری است که امام خمینی (س) همه آثار او را بدون استثنا خوب و مفید دانسته و بارها به مطالعه آنها سفارش کرده است و جز او هیچ کس دیگر از چنین امتیازی برخوردار نبوده است. ایشان در دوران نهضت، بسته به موقعیت و زمان، نسبت به آثار برخی دیگر از نویسندگان یا خود آنان، واکنش هایی داشته است:

سیداحمد کسروی

امام خمینی (س) سال ها پیش از آغاز نهضت اسلامی و در نخستین اسناد مبارزاتی خود، درباره آثار کسروی واکنش نشان داده است. ایشان با انتقاد شدید از علما، از آنان خواسته تا نسبت به توهین این شخص به اسلام و تشیع، واکنش نشان دهند؛ همچنین از متدینان و جوانان غیرتمند خواسته است تا اوراق کسروی و ناسزاهای او به مقدسات دینی را بخوانند و در صدد چاره جویی برآیند. ایشان بعد از پیروزی انقلاب نیز اسلام شناسی کسروی، مناخیم بگین، صدام حسین، انورسادات و جیمی کارتر را در یک ردیف شمرده است.

علی شریعتی

موضع اعتدالی امام خمینی (س) در برابر شریعتی، هم موافقان مطلق گرای شریعتی را آرام کرد و هم آتش قهر مخالفان افراطی او را تا حدی فرو نشاند؛ همچنین مانع سوء استفاده بیش تر رژیم پهلوی از فضای اختلاف شد. ایشان اساساً برجسته کردن مسئله «شریعتی» را توطئه ساواک به منظور تحلیل بردن نیروی انقلابیان و حاشیه سازی عمدی جهت انحراف از اهداف اصلی روحانیت ارزیابی کرد؛ ازاین رو با وجود تلاش های برخی برای گرفتن سخنی به سود یا زیان شریعتی، از هرگونه موضع گیری مستقیم پرهیز کرد و تنها به ذکر این نکته که شریعتی مطالب صحیح و غیر صحیح دارد، بسنده کرد. ایشان در درگذشت شریعتی نیز از مفهوم «فقدان» استفاده کرد و همه را به وحدت و دوری از دسیسه های دشمن فرا خواند.

جلال آل احمد

آل احمد، نویسنده و روشنفکر، چنان که امام خمینی (س) خود نقل کرده است، در آغاز نهضت اسلامی به دیدار امام خمینی (س) رفت و چون کتاب غرب زدگی خود را نزد ایشان یافت، با تعبیر «چطور این چرت و پرت ها پیش شما آمده است»، اظهار شگفتی کرد. امام خمینی (س) بعدها در دیدار با برادر وی، شمس آل احمد، با طلب رحمت برای او از اینکه دوباره موفق به دیدن او نشده است، اظهار تاسف کرده است. طبق اسنادی که از ساواک به دست آمده است، کشف نامه ای از جلال آل احمد در خانه امام خمینی (س) ، ارتباط نزدیک وی را با ایشان نشان می داد که موجب حساسیت و پیگیری ساواک شد. همچنین طبق گزارش های ساواک، اسنادی مربوط به امام خمینی (س) در خانه آل احمد پیدا شد و ساواک را در یافتن ارتباط او و امام خمینی (س) حساس تر کرد.

شمس آل احمد

شمس آل احمد از نویسندگانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با امام خمینی (س) دیدار کرد و ایشان در این دیدار با اشاره به اینکه وی را گاه در تلویزیون می بیند، خاطرنشان کرد جامعه با طیفی از روشنفکران غرب زده مواجه است که به بهانه آزادی بیان، مانع اصلاحات کشور می شوند؛ از این رو از وی خواست اشخاصی مانند وی که بر اساس میزان حرف می زنند، با کمال قدرت و پشتکار وارد شوند و با تصفیه مراکز مهم مانند مؤسسه اطلاعات، نشریات را در خدمت ملت قرار دهند. امام خمینی (س) همچنین وی را عضو ستاد انقلاب فرهنگی قرار داد.

سلمان رشدی

انتشار کتاب آیات شیطانی در مهر ۱۳۶۷ در لندن، واکنش شدید امام خمینی (س) را درباره نویسنده و ناشر این کتاب در پی داشت. ایشان با این باور که کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در راس آن اسلام و روحانیت است، در پیامی به همه مسلمانان غیور، حکم اعدام سلمان رشدی را صادر کرد. ایشان از مسلمانان خواست در هر نقطه که نویسنده یا ناشران کتاب را یافتند، سریعاً آنان را اعدام کنند تا دیگر کسی جرئت توهین به مقدسات اسلام را به خود ندهد و افزود هر کسی در این راه کشته شود، به خواست خدا شهید محسوب می شود. از سوی دیگر، انتشار شایعه ای درباره لغو حکم اعدام در صورت توبه رشدی موجب شد دفتر امام خمینی (س) به نقل از ایشان تاکید کند سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، اعدام او بر هر مسلمانی واجب است و اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قادر باشد سریع تر از مسلمانان، او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می خواهد به عنوان جایزه یا مزد عمل به او بپردازند؛ حسن صانعی از نزدیکان امام خمینی (س) ، جایزه کلانی را برای اجراکننده این حکم قرار داد.

منبع:

 دانشنامه امام‌خمینی، ج۱، ص۸۵-۳۱۱.