علم و ایمان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1394

زبان اثر : فارسی

علم و ایمان

[علم و ایمان]

‏گاهی می بینی که به این واقعیات علم دارد؛ لیکن ایمان ندارد. مرده شوی‏‎ ‎‏از مرده نمی ترسد؛ زیرا یقین دارد که مرده  قدرت اذیت و آزار ندارد؛ آن‏‎ ‎‏وقت که زنده بود و روح در بدن داشت، کاری از او ساخته نبود چه رسد‏‎ ‎‏اکنون که قالب تهی کرده است؛ ولی آنان که از مرده می ترسند برای این‏‎ ‎‏است که به این حقیقت ایمان ندارند. فقط علم دارند. به خدا و روز جزا‏‎ ‎‏عالمند؛ ولی یقین ندارند؛ از آنچه عقل درک کرده، قلب بیخبر است. طبق‏‎ ‎‏برهان می دانند خدایی است و معاد و قیامتی در کار است؛ ولی همین‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 33

‏برهان عقلی ممکن است حجاب قلب شده، نگذارد نور ایمان بر قلب‏‎ ‎‏بتابد؛ تا خداوند متعال او را از ظلمات و تاریکیها خارج کرده، به عالم نور‏‎ ‎‏و روشنایی وارد سازد: ‏الله ولیُّ الَّذینَ آمنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النّور.‎[1]‎‏ و‏‎ ‎‏آنکه خداوند تبارک و تعالی ولیّ او بوده و او را از ظلمات خارج ساخته‏‎ ‎‏است، دیگر مرتکب گناه نمی شود؛ غیبت نمی کند؛ تهمت نمی زند؛ به‏‎ ‎‏برادر ایمانی کینه و حسد نمی ورزد؛ و در قلب خویش احساس نورانیت‏‎ ‎‏کرده، به دنیا و مافیها ارج نمی دهد. چنانکه حضرت امیر(ع) فرمود: اگر‏‎ ‎‏تمام دنیا و مافیها را به من بدهند که پوست جوی از دهان مورچه ای‏‎ ‎‏جابرانه و برخلاف عدالت بگیرم، هرگز نمی پذیرم؛‏‎[2]‎‏ ولی بعضی از شماها‏‎ ‎‏همه چیز را پایمال می کنید؛ از بزرگان اسلام غیبت می نمایید. اگر دیگران‏‎ ‎‏نسبت به بقال و عطار سر کوچه بدگویی و غیبت می کنند اینان به علمای‏‎ ‎‏اسلام نسبتهای ناروا داده، اهانت و جسارت می نمایند؛ زیرا ایمان، راسخ‏‎ ‎‏نشده و کیفر اعمال و کردار خود را باور ندارند.‏

‏     و «عصمت» غیر از ایمان کامل نمی باشد؛ معنای عصمت انبیا و اولیا‏‎ ‎‏این نیست که مثلاً جبرئیل دست آنان را بگیرد؛ (البته اگر جبرئیل دست‏‎ ‎‏شمر را هم بگیرد؛ هرگز مرتکب گناه نمی شود! بلکه عصمت، زاییدۀ‏‎ ‎‏ایمان است. اگر انسان به حق تعالی ایمان داشته باشد و با چشم قلب،‏‎ ‎‏خداوند متعال را مانند خورشید ببیند، امکان ندارد مرتکب گناه و‏‎ ‎‏معصیت گردد. چنانکه در مقابل یک مقتدر مسلح «عصمت» پدید می آید.‏‎ ‎‏این خوف از اعتقاد به حضور است که انسان را از وقوع در گناه حفظ‏‎ ‎‏می کند. معصومین ـ علیهم السلام ـ بعد از خلقت از طینت پاک، بر اثر‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 34

‏ریاضت و کسب نورانیت و ملکات فاضله همواره خود را در محضر‏‎ ‎‏خداوند تعالی ـ که همه چیز را می داند و به همۀ امور احاطه دارد ـ‏‎ ‎‏مشاهده می کنند؛ و به معنای ‏لا اله الاّ الله  ‏ایمان داشته، باور دارند که غیر از‏‎ ‎‏خدا همه کس و همه چیز فانی بوده، در سرنوشت انسان نمی تواند نقش‏‎ ‎‏داشته باشد: ‏کلّ شَی ءٍ هالِک اِلاّ وَجْهَه‎[3]‎‏ اگر انسان یقین کند و ایمان بیاورد که‏‎ ‎‏تمام عوالم ظاهر و باطن محضر ربوبی است و حق تعالی در همه جا‏‎ ‎‏حاضر و ناظر است، با حضور حق و نعمت حق امکان ندارد مرتکب گناه‏‎ ‎‏شود. انسان در مقابل یک بچۀ ممیز گناه نمی کند، کشف عورت‏‎ ‎‏نمی نماید، چطور شد که در مقابل حق تعالی و در محضر ربوبیت کشف‏‎ ‎‏عورات می کند،! از هیچ جنایتی واهمه و مضایقه ندارد. برای این است که‏‎ ‎‏به حضور کودک ایمان دارد؛ ولی به محضر ربوبیت اگر علم داشته باشد،‏‎ ‎‏ایمان ندارد؛ بلکه بر اثر کثرت معاصی که قلب او تاریک و سیاه شده،‏‎ ‎‏اینگونه مسائل و حقایق را اصلاً نمی تواند بپذیرد؛ احتمال صحت و‏‎ ‎‏واقعیت آن را هم شاید نمی دهد. واقعاً اگر انسان احتمال بدهد ـ لازم‏‎ ‎‏نیست یقین داشته باشد ـ که این خبرهایی که در قرآن کریم آمده، وعده ها،‏‎ ‎‏وعیدهایی که داده شده، راست است، در اعمال و کردار خود تجدید نظر‏‎ ‎‏نموده، اینطور افسار گسیخته و بی پروا پیش نمی تازد. شما اگر احتمال‏‎ ‎‏بدهید که در مسیری درنده ای وجود دارد و ممکن است اذیتی به شما‏‎ ‎‏برساند، یا شخص مسلحی ایستاده که شاید متعرض شما گردد، از پیمودن‏‎ ‎‏آن راه خودداری ورزیده توقف می کنید، و در مقام تحقیق و صحت و سقم‏‎ ‎‏آن برمی آیید. آیا ممکن است کسی وجود جهنم و خلود در نار را احتمال‏‎ ‎‏دهد، مع الوصف مرتکب خلاف شود؟ آیا می توان گفت کسی خداوند‏‎ ‎‏متعال را حاضر و ناظر دانسته خود را در محضر ربوبی مشاهده کند و‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 35

‏احتمال دهد که برای گفتار و کردار او جزایی باشد، حساب و عقابی باشد‏‎ ‎‏و در این دنیا هر کلمه ای که می گوید، هر قدمی که برمی دارد، هر عملی که‏‎ ‎‏مرتکب می شود، ثبت و ضبط گردیده، ملائکة الله که «رقیب» و «عتید»ند‏‎[4]‎‎ ‎‏مراقب او هستند و تمام اقوال و اعمال او را ثبت می کنند، و در عین حال از‏‎ ‎‏ارتکاب اعمال خلاف باکی نداشته باشد؟ درد اینجاست که احتمال وقوع‏‎ ‎‏این حقایق هم داده نمی شود. از راه و روش و کیفیت سلوک بعضیها به‏‎ ‎‏دست می آید که احتمال وجود عالم ماورای طبیعت را نمی دهند. چون‏‎ ‎‏صرف احتمال کافی است که انسان را از خیلی امور ناشایسته باز دارد.‏

‎ ‎

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 36

  • )) خداوند سرپرست مؤمنان است؛ آنان را از تاریکیها بیرون آورد و در نور وارد سازد. (بقره / 257)
  • )) وَالله ِ لَوْ أُعْطِیتُ الأقالیمَ السَّبْعَةَ بِما تَحْتَ أَفْلاکِها عَلی أَنْ أَعْصِیَ الله فی نَمْلَةٍ أَسْلُبُها جلْب شَعیرَةٍ، ما فَعَلْتُهُ. نهج البلاغة؛ «خطبۀ» 215.
  • )) جز وجه او همه چیز نابود شونده است. (قصص / 88)
  • )) ما یَلْفِظُ مِنْ قْولٍ إلاّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ. سخنی بر زبان نیاورد، مگر آنکه هماندم رقیب و عتید بر [ثبت ] آن آماده اند. ق / 18