در روزگار معاصر که قدرتهای استکباری و نظامهای ضدمذهبی تلاش می ‏کردند تا ارزشهای اخلاقی و معنوی را از جوامع انسانی دور سازند و طبق اصول مادی و برنامه ‏های ضدارزشی خود، انسانها را شکل و جهت بخشند، چهره ‏ای درخشید که آیینۀ تمام ‏نمای مکتب و جان او جام جهان‏نمای استقامت و معنویت بود و گفتارش و رفتارش تجلّی نور حقیقت. به طوری که آرای دفاعی ایشان پایگاه مستحکمی برای مبارزان راه حق و مجاهدان مدافع اسلام و ارزشهای متعالی آن به شمار می ‏آید.

امام خمینی(س) از نادر افرادی بودند که با درک صحیح و جامع از مکتب اسلام و انبیا، به تمامی زوایای دین اشراف داشتند و سیرۀ عملی و نظری ایشان از قوانین الهی نشأت گرفته و دیدگاه دفاعی ایشان از کوثر اسلام ناب سیراب شده است. و اگر جنگ و دفاع یکی از ارکان اسلام به شمار نمی‏ رفت، مطمئناً ایشان به آن توجهی نمی‏ کردند چنان که در قرآن کریم «قتال» با مشتقاتش 170 مرتبه، «حرب» با مشتقاتش ده بار، «جهاد» با مشتقاتش 41 مورد و «دفاع» با مشتقاتش ده مرتبه تکرار شده است. به طوری که خداوند متعال خود را اولین مدافع مؤمنان و بندگان خویش دانسته و می‏ فرماید:

ان اللّه‏ یدافع عن الذین آمنوا ان اللّه‏ لا یحب کل خوان کفور.[1]

اصولاً خدامحوری و دین‏گرایی پایۀ اصلی اندیشۀ ایشان بوده و همواره بر دفاع از حریم ارزشهای اسلام و قرآن تأکید کرده ‏اند و حتی جنگها را به منظور توسعه اسلام در عالم بیان داشته‏ اند، در دوران دفاع مقدس می ‏فرمایند:

«جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی ‏شناسد».[2]

این به آن مفهوم است که مبنای تفکر مبارزاتی امام(س) دیانت است که در همۀ زمینه ‏ها بر فهم فقهی تکیه دارد و هدف آن پیاده کردن اسلام و تربیت انسان سالم در جوامع است.

ترسیم چنین افق وسیعی از حوزۀ دفاعی حضرت امام(س) تحقیقی است جامع که از بضاعت این مقدمه خارج است ولی با اندک دقتی بُعد جهانی و همیشگی امر دفاع را در اندیشه ‏های والای معظمٌ ‏له می‏ توان دید: دفاع از اسلام و مسلمین، دفاع از محرومین و مستضعفین، دفاع از حزب ‏اللّه‏، دفاع از نهضت و کشور اسلامی، دفاع از جان، مال و آبرو و دفاع از عزت و استقلال سیاسی و...

این الگوگیری دفاعی دقیقاً منطبق بر قرآن و سیرۀ پیامبر(ص) است. ایشان با دقت سیرۀ پیامبر(ص) و ائمه(س) را مورد بررسی قرار داده، درس های لازم را از آن گرفته و به دیگران آموخته ‏اند.

آشنایی حضرت امام(س) با سیرۀ نبوی پیامبر(ص) در حقیقت یافتن الگو و سرمشق زندگی برای دستیابی به حیات طیبه الهی است. سیرۀ حضـرت در نحوۀ ارتباط با خداوند،‌دوستان، دشمنان، منافقان، حکومت و رهبری، تبلیغات، سیاست خارجی، جنگ و صلح، اسیران جنگی، آموزش و سازماندهی و... تمامی آموزنده است، چنانکه در بیانی فرموده ‏اند:

«اگر یک ملتی بخواهد مقاومت کند برای یک حرف حقی، باید از تاریخ استفاده کند. از تاریخ اسلام استفاده کند ببیند که در تاریخ اسلام چه گذشته؛ و اینکه گذشته سرمشق هست از برای ما»؛[3] «لَکُمْ فی رَسُولِ‏اللّه‏ِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ پیغمبر بزرگ اسلام همه چیزش را فدای اسلام کرد تا پرچم توحید را به اهتزاز درآورد».[4]

این پیر فرزانه همواره در طول حیات مبارزاتی و انقلابی خود سعی داشتند سیرۀ پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(س) را به دور از هرگونه خرافه و اندیشۀ واهی ارائه دهند و دنباله ‏روی آنان قرار گیرند: «با خدای خویش عهد نموده ‏ایم که دنباله ‏رویِ امام خود سیدالشهدا(ع) باشیم».[5]

جنگهای اسلام مقصدی جز تربیت انسانها و جاری کردن احکام خداوند و ممانعت از ظلم ستمگران نداشته است. و مکتب اسلام هم استفاده از جنگ را تا مرز ضرورت، محدود ساخته و آن را به عنوان آخرین وسیله برای جلوگیری از تجاوز و طغیان و تأدیب مفسدان و ظالمان پذیرفته است. مفسدانی که بر اساس امیال شیطانی خود همیشه درصدد پایمال کردن حقوق مادی و معنوی انسانها بوده و هیچ گاه جوامع بشری از وجود چنین افرادی خالی نبوده است، و با توجه به اینکه اسلام شریعتی صریح و گویا برای مشکلات انسانها، و صاحب روشهایی قاطع و قابل اجرا است؛ در اوج عطوفت و مهربانی، در برابر ستمکاران و جباران شدت عمل دارد به این علّت دستوراتی قاطع به پیروانش صادر نموده و خواهان مبارزه تا رفع فتنه در عالم شده است، و امام راحل با آگاهی کامل در تمامی مراحل مبارزاتشان از این فکر بهره جسته ‏اند:

«هیهات که خمینی، در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یـا نظـاره ‏گر صحنه ‏هـای ذلت و حقـارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجـب حق و فریضـۀ دفـاع از مسلمانـان آمـاده نمـوده ‏ام و در انتظـار فوز عظیـم شهادتـم.

قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه وتنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت ‏پرستی است ادامه می‏دهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه ‏های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می ‏نمایند سلب خواهد کرد».[6]

در اندیشۀ امام راحل جنگها دوگونه ‏اند؛ یا حقند یا باطل.

جنگهای باطل همواره چیزی جز نابودی بشر به دست قدرت‏ طلبان و زورگویان نبوده و هدف غایی آنان استیلای کامل به عالم طبیعت و مکیدن منابع آن و توسعه استعمار بوده است.

اما جنگهای حق به دنبال شکوفایی حیات فطری بشر صورت گرفته و مقصد، تربیت انسانها و جوامعشان و برطرف کردن موانع سر راه آنها بوده است. از این رو چون این تفکر فقط در اسلام و سیرۀ پیامبر(ص) و ائمه(س) و پیروان آنان وجود دارد، همواره آنان سعی در دفاع از عزیزترین وجودشان یعنی اسلام داشته ‏اند و برای حفظ این امانت الهی جان خود را تقدیم این راه نموده ‏اند. امام خمینی و شهدای انقلاب اسلامی در طی دوران نورانی دفاع مقدس همسفران اهل نور شدند و عاشقانه گردن به مسلخ عشق سپردند. باشد که خون این رادمردان همواره بجوشد و چراغ هدایت عصرها و نسلهای دیگر گردد.

«خمینی آغوش و سینۀ خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همۀ توپها و موشک های دشمنان باز کرده است و همچون همۀ عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری می ‏کند».[7]

«و امروز غریبترین چیزها در دنیا همین اسلام است. و نجات آن قربانی می‏ خواهد. و دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن گردم».[8]

منبع: جنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی(س)، تبیان ، آثار موضوعی ، دفتر بیست و چهارم، ص 9-14

پیوست ها: 

[1] حج / 38. [2] صحیفه امام؛ ج 21، ص 87. [3] همان؛ ج 5، ص 162. [4] همان؛ ج 3، ص 421. [5] همان؛ ج 13، ص 213. [6] همان؛ ج 20، ص 318ـ319. [7] همان؛ ج 21، ص 87. [8] همان؛ ج 21، ص 160.


. انتهای پیام /*