ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه، پیروزی نیست بلکه طلیعه پیروزی است.
خروج شاه از ایران اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت بار پنجاه ساله رژیم پهلوی می باشد، که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است.
مسئله اتفاقی نبود که افراد مؤثر را، افرادی که برای این ملت سرمایه بودند، یکی بعد از دیگری یا شهید کردند یا خواستند شهید کنند و خداوند حفظ کرد. این طور نبود که من باب اتفاق یک کسی مرحوم مطهری را ترور کند یا مرحوم مفتح را یا آقای هاشمی را...
من البته تمام حزب را که من نمی شناختم و نمی شناسم، لکن افرادی که این حزب را ایجاد کردند، خوب، من می شناختم. من آقای خامنه ای را بزرگش کردم. من آقای هاشمی را بزرگ کردم، من آقای بهشتی را بزرگش کردم. دیدم اینها را از اول تا آخر. بسیاری از اینها [را،] خوب، من می شناختم که اینها اشخاصی نیستند که نه، انحصار طلب به آن معنایی که آنها می گویند، [نیستند.]
در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت
بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است...
تکلیف حالای ما که اینجا هستیم، من و شما که در خارج از کشور هستیم، هر جا هستیم، در هر جا، تکلیف ما چیست... آن این است که هر کدام در هر جا هستید تبلیغ کنید مطلب خودتان را…
این کمک را به آنها بکنید که با صحبت کردن بتوانید مطبوعات را توجه به این سیر بدهید؛ مجلات را، مطبوعات را [متوجه بکنید]؛ آنها هم پی حرف تازه می گردند. پیدا بکنید، همه روزه اخبار را [در] دسترس آنها بگذارید...
در هر صورت، شما مسائلتان را به این خارجیها طرح کنید... صحبت بکنید برایشان؛ بگویید برایشان؛ صحبت کنید. چند نفر را جمع کنید، کم کم زیاد می شود؛ یک واعظ و خطیب می شوید؛ برایشان بگویید مسائل ایران را؛ وقتی گفتید، یک موج در اینجا پیدا می شود؛ وقتی یک موج پیدا شد، مجله نویسها نمی توانند بر خلافشان عمل کنند؛ خودِ اینها مقابلشان می ایستند.
تبلیغ کنید آقا، شما الآن موظفید که همان طوری که ایرانی ها دارند خون می دهند، لا اقل شما کلام بدهید، لا اقل شما تبلیغات بکنید... می توانید بنویسید در مطبوعات این جاها؛ هرجا که هستید منعکس کنید...
و ما که در اینجا هستیم و آرام هستیم نباید فراموش کنیم آنها را. ما باید به آن اندازه ای که می توانیم، به آنها کمک بکنیم. با قلم می توانیم با قلم کمک کنیم...
ما مکلفیم به اینکه خدمت کنیم به این مردم، به این بیچاره ها، به این جوانْ مرده ها. ما انسانیم، باید خدمت کنیم. و خدمت به آنها یعنی خدمت به خودمان است؛ یعنی در این منافعی که ایرانی دارد مشترکیم، همه مان شریکیم.
مملکت ما امروز قیام کرده است، و این قیامْ قیامی است که همه موظفیم دنبالش برویم. یعنی از منی که طلبه هستم تا شمایی که محصل هستید...
ما موظفیم که با آنها هر اندازه ای می توانیم [همراهی کنیم]، هر کس به اندازه قدرت خودش.
الآن مملکت ایران به ما صاحبِ دیْن شده. ما دیْن داریم الآن به آنها؛ مدیونشان هستیم. برای اینکه آنها راجع به مصالح اسلام و راجع به مصالح ملت دارند فداکاری می کنند؛ ما هم جزء ملت هستیم، ما هم از ملت ایران هستیم.
الآن این مملکت ایران یک مملکت انقلابی [است] و مردم شده اند یک مردم انقلابی؛ و این مردم انقلابی را به این چیزها نمی شود ساکت کرد.
ما نداشتیم یکوقتی که ایران در یک مطلبی، این طور اتفاق کلمه داشته باشند.
یک همچو قیامی سابقه ندارد در تاریخ که تمام قشرها رو به یک جهت باشند، همه یک مطلب را خواهش داشته باشند
ملت ایران امروز برای همین معنی که اسلام را زنده کند، و احکام اسلام را زنده کند، قیام کرده است