انسانهای کوچک و رشد نیافته همه چیزشان همانقدر ناقص است و شاید به همین دلیل برخی گمان میکردند و میکنند که هر کس معنویتش رشد میکند باید دنیایش بی رنگ شود و جلوههای عشق و محبت را در زندگی ترک گوید. چنین نگاهی آنقدر دیرپا است که حتی در تاریخ زندگی پیامبر هم ردّ پایش را میبینی؛ وقتی که کوچههای مدینه شاهد دویدنش در پی حسنین5 و بازی کردنش با آنها و یا بوسیدن و بوئیدن آنها بود.
حقیقت این است که انسانها هر قدر کاملتر و بزرگتر میشوند همه ویژگیهایشان نیز همانقدر کاملتر و بزرگتر میشود.عشق و عاطفهشان همپای معرفت و فضائل الهی و انسانیشان رشد میکند. آنوقت بدل به موجودی میشوند که همه چیزش کامل است. احساس دارند اما احساساتی نیستند. عاشق میشوند و عشق را میشناسند اما شیفته نمیشوند. آخرتشان را آباد میکنند اما نه به قیمت ویرانی دنیایشان چرا که آنها عمران دنیایشان را هم برای عمران آخرتشان میخواهند.خلاصه آنکه انسان هر قدر کاملتر میشود عشق و عاطفه و محبتش هم کاملتر میشود. برای همین است که ما، در زندگی آنان که بزرگشان میدانیم به دنبال راهکارهای چگونه زندگی کردن میگردیم.
امام خمینی/در نگاه ما بزرگترین شخصیت تاریخ معاصر بوده و هست. مردی که پیش از زعامت و امام امت شدنش، راههای آسمان را پیموده بود و پس از آن سیر صعودی گویا از سوی خدا به دستگیری ایتام آل محمد(ص) آمده بود تا به آنان نشان دهد که چگونه میتوان در پرتو نور قرآن و هدایت عترت به انسانی نمونه بدل شد. تا بهانه ندیدن انبیاء و ائمهD و فقدان الگوی عملی برای چگونه انسان زیستن را از ما بگیرد و بدینسان راه را نشانمان دهد.
اما با این همه کیست که نداند او خود، دلبستهٴ شخصیتی بود که همسفر صبور تمام لحظات سخت، پر فراز و نشیب و طوفانی زندگیش بوده است. کافی است تا نگاهی به صحیفه مبارکه امام بیاندازی و نام بانوی انقلاب یعنی خدیجه ثقفی را جستجو کنی تا ببینی چگونه پیر عارفان عصر ما، تجلی اسماء جمالی حق را در چهره همسر گرانقدرش میدید و به آن عشق میورزید.
«تصدقت شوم؛ الهى قربانت بروم، در این مدت که مبتلاى به جدایى از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ] من با هر شدتى باشد مىگذرد ولى بحمد اللَّه تا کنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیباى بیروت هستم؛ حقیقتاً جاى شما خالى است فقط براى تماشاى شهر و دریا خیلى منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالى به دل بچسبد»
روزی که این نامه برای اولین بار در رسانههای مکتوب کشور منتشر شد به خاطر دارم که برخی رنجیده خاطر شدند. هر چند هیچ وقت به درستی نفهمیدم چرا باید از انتشار چنین نامهای رنجید؟ اما دیدم که رنجیده بودند. گویا اقتدار، عظمت و معنویت امام را با این الفاظ و واژهها ناهمگون میدانستند و شاید برای همین به تاریخ نامه (1312ه.ش) اشاره میکردند که یعنی آن زمان هنوز ناپخته و خام بودهاند! که یعنی نوشتن چنین عباراتی برای همسرشان از سر خامی است! حال آنکه کتاب "سرالصلوة" ایشان که سراسر گواه مرتبه والای دانش، سلوک، عرفان و تعالی روح اوست فقط شش سال پس از این نامه، نگاشته شده است و برای هر اهل فنی روشن است که چنان راهی، مسیری شش ساله نیست.
شک ندارم که نوع روابط امام خمینی با همسر گرانقدرشان که نمونهای از رشد یافتگی و تعالی معنوی را به نمایش میگذارد میتواند الگوی خوبی برای همه زوجهایی باشد که دوست دارند رنگ عشق را با نور معنویت و کمال در هم آمیزند و شیرینی ثواب آخرت را در همین دنیا به قدر مقدور، مزمزه کنند.
﴿کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِها﴾
.
انتهای پیام /*