باب اول
من ذ در روز هفتم تیر هم ظاهراً دستش تیر خورده بود. یک بار در شیراز بودم و در آنجا جزو هیأت نماز جمعه شیراز بودیم سرپرست ... بود. یک بار در شیراز بودم و در آنجا جزو هیأت نماز جمعه شیراز بودیم سرپرست ما در آنجا، حاج آقا شیخ بودند که ما بعد ... بیفتید و بعد هم پای دیگرتان فعال می شود.» من آن روزها در شیراز بودم و هر روز به تهران زنگ می زدم. پنج شنبه روزی بود ... در تهران نمی ماند و بعد از آن برای ملحق شدن به من به شیراز خواهد آمد و به شیراز آمد. وقتی در فرودگاه شیراز ایشان ... و بعد از آن برای ملحق شدن به من به شیراز خواهد آمد و به شیراز آمد. وقتی در فرودگاه شیراز ایشان را[[page 100]]دیدم، ...