یک خاطره هزار پند من یک طلبه بیش نیستم در سال 1338 هجری ...
یک خاطره هزار پند منچشممرابرایقرآنخواندنمیخواهم یک بار حضرت ...
* دوست دارید الآن پیش او باشید ؟ بله ، همین الآن حاضرم ...
پزشکانی وجود دارند که برای مداوای بیماران از کشوری به ...
در دلمان خون گریه می کردیم . خب ، من پا به پای دکترها لباس ...
لحظاتی بعد، پزشک او را معاینه میکند و میگوید با ...
چهارشنبه 28 مرداد : آغاز ماه رجب و ولادت حضرت امام محمد ...
فرشتهها سه روز بود که مادربزرگ مریض شده بود. پدر و دایی ...
با من بیا ... من گوشی پزشکی هستم و در یک درمانگاه زندگی ...
"شب روز اول و صبح روز هفتم" عنوان قصه ی خواندنی است که توسط ...
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.