زهره عباسی
رؤیای سفیر امپراطو خود می کشیدند . همراه این گروه مردان ، تعداد زیادی زن و کودک که همه به هم زنجیر شده بودند نیز ، دیده می شد . گرمی ... و زنجیرها از یک طرف و داغ از دست دادن یاران و اسارت زنان و کودکان از طرف دیگر ، این گروه بی یار و یاور را می آزرد . ... این گروه بی یار و یاور را می آزرد . مردان از جلو و زنان و کودکان از پشت سر حرکت می کردند . نگهبانانی خشن و بی رحم هر ... . نگهبانانی خشن و بی رحم هر کدام تازیانه ای در دست ، منتظر کودکی می ماندند تا از راه رفتن باز بماند و یا پاهایش در ... و با صورت به زمین پرتاب شود ، سپس هر کدام با شلاق به جان کودک می افتادند و توان باقیمانده در جان او را می گرفتند .
تا ...