آیا می دانید که ..
اگر فضانور ی نایلون خرید جاخوش کرده بودم و خیال نداشتم خارج شوم که کودک خانواده مرا از آن زیر بیرون کشید و با من کمی بازی کرد . ... خانه ی جدید ام جابه جا نشده بودم که نگاهم به دست های سیاه کودک افتاد . حسابی کثیف شده بودند. خودم را به جلو هل دادم تا ... دست هایش را با من بشوید ، اما خبری نشد . همین طور نگران کودک بودم که با آن دست های کثیف چیزی نخورد که ناگهان همان ... کودک بودم که با آن دست های کثیف چیزی نخورد که ناگهان همان کودک از راه رسید . دست هایش را به طرف من دراز کرد . اولش ... دست هایش را به طرف من دراز کرد . اولش خوشحال شدم ولی وقتی کودک چندین بار مرا زیر آب سرد برد وتنم را لرزاند ، بعد هم ...