من از کسانی که با من ملاقات دارند، می بینند من را، و هر روز دارند می آیند می بینند،‏‎ ‎‏خواهش می کنم که اینها را بگویند به مردم که ما درِ خانه مان باز است. من از بس که‏‎ ‎‏ملاقات می کنند خسته می شوم. خوب، من یک پیرمرد هشتاد ساله هستم، ضعف دارم؛‏‎ ‎‏مع ذلک خوب، وقت دارم برای مردم، و مردم با من ملاقات می کنند، اخبار مردم به من‏‎ ‎‏می رسد. احتیاجات مردم به من می رسد. لکن البته مشکلاتشان زیاد است. مشکلات همه‏‎ ‎‏زیاد است. و برای رفع اشکالات یک اشخاصی هستند که آنها مشغول اند و قشرهایی‏‎ ‎‏هستند که مشغول رفع اشکالات هستند، و دولت هم مشغول است، لکن کار زیاد است،‏‎ ‎‏اشکالات زیاد است. و خوب است که آقایانی که یک قدری توجه دارند، گویندگان و‏‎ ‎‏آنهایی که حرفشان در رادیوها پخش می شود، یک قدری ملاحظه کنند؛ خلاف واقع‏‎ ‎‏نگویند؛ یا باور نکنند خلاف واقعها را که فلانی یک کانال دارد. «ای امام، حرفهای مردم‏‎ ‎‏را گوش بکن»! آقا، حرفهای مردم پیش من است. شما هر حرفی را که می خواهید بپرسید‏‏ که من از مملکت اطلاع دارم، همۀ جهات را. گزارشهای کردستان هر روز برای من‏‎ ‎‏می آید. شما چه حرفهای نامربوطی است که می زنید و چه تبلیغات سوئی که می کنید و‏‎ ‎‏غرضمندانه فریاد می زنید.‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۳۰۴ - ۳۰۵

. انتهای پیام /*