در اطلاعیه ای که روحانیان تبریز برای چهلم شهدای قم نوشته بودند آمده بود که از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۲ مجلس یادبود برگزار خواهد بود، اما مردم زودتر از این ساعت به طرف مسجد قزلّی (حاج میرزا یوسف) حرکت کردند. آنهایی که به مقابل مسجد رسیدند با درها بسته آن مواجه شدند و همان جا اجتماع کردند. در بخشی از گزارش هیأت ویژه رسیدگی به حادثه ۲۹ / ۱۱ / ۵۷ تبریز که با سرپرستی ارتشبد شفقت تهیه شد در این مورد چنین اظهار گردید که «طبق تحقیقاتی که به عمل آمد مسؤول باز نکردن درب مسجد سرایدار آن بوده که نتوانسته است به موقع خود را به مسجد برساند. شایعات این که درب مسجد توسط مأمورین شهربانی بسته بوده است ... به ثبوت نرسید. »این گزارش که کاملترین مطلب تهیه شده توسط رژیم شاه درباره حادثه تبریز است، همه حقیقت را در خود منعکس نکرده است.

حاضران در آن محل می گویند: «زمانی که خواستیم داخل (مسجد) شویم نگذاشتند. عده ای از پلیس ها بودند و نمی گذاشتند. می گفتند نمی شود داخل شوید. ممنوع است. هرچی صحبت کردیم گفتیم برنامه داریم، چهلم است... راه مان ندادند. » (مصلحیان) شاهدی دیگر می گوید: «صبح ساعت ۹ یا ۳۰ / ۹ بود که رسیدیم  آنجا. دیدیم آن افسر نمی گذارد کسی برود به مسجد، ظاهراً کلانتری گفته بود که اجازه نمی دهند این مجلس تشکیل شود. » (مهر علی زاده) آقای کریم بهروزی در خاطرات خود چنین یاد می کند: «ساعت ۹ صبح بود که جمعیت زیاد شد. جلو مسجد پر شد. چند نفر مأمور مسلح که از پاسگاه آمده بودند و خود (سرگرد) حق شناس هم بود، سعی می کردند مردم را پراکنده کنند. حق شناس می گفت چرا اینجا جمع شده اید و مردم جواب می دادند که امروز در این مسجد مراسم است. او هم می گفت امروز در این مسجد هیچ خبری نیست. » مشهدی محمد عرفان خادم مسجد قزلّی دستور داشت که به موقع در مسجد را باز کند. آیت الله قاضی طباطبایی او را در جریان این مراسم گذاشته بود، اما او نیز که حوالی ساعت ۹ به مقابل مسجد رسید با اجتماع مردم و ممانعت نیروهای کلانتری بازار برای باز کردن مسجد مو اجه شد. تأکید روی این موضوع از آن روست که علت آغاز درگیری و حرکت مردم تبریز همانا بسته بودن در مسجد و توهین رئیس کلانتری بازار به ساحت خانه خدا بود. پیش از این لازم است از موقعیت دانشگاه تبریز در صبح روز بیست و نهم آگاه شویم، چرا که نقش دانشجویان در اعتراض عمومی مردم به نظام شاهنشاهی در این روز همچنان پر رنگ بود.

تعطیل شدن دانشگاه

آن روز شنبه، و روز اول هفته بود. برخی از دانشجویان امتحانات دوره اول تحصیلی شان فرا رسیده بود. با وجود این اهتمام بیشتر دانشجویان مسلمان به برپایی مراسم چهلم شهدای قم بود. گروهی از دانشجویان به شهر رفتند. شهر حالت نیمه تعطیل پیدا کرده بود. مغازه ها بسته بودند. قبل از این اگر تظاهراتی پیش می آمد حضور مردم کم بود. به محض رسیدن پلیس و قبل از درگیری متفرق می شدیم. مردم کمتر با ما قاطی می شدند. آن روز هم این دلهره را داشتیم؛  این که اگر تنها باشیم و فقط دانشجوها بخواهند مراسم چهلم شهدای قم را برگزار کنند، چیزی به چشم نخواهد آمد... اواخر خیابان فردوسی بودیم که دیدم مغازه ها غالباً بسته است. دلمان قوی شد. » (مصلحیان) گروهی از دانشجویان نیز در داخل دانشگاه ماندند تا تظاهراتی صورت دهند. همان روز صبح یک بمب صوتی در دانشگاه منفجر شد. «الآن درست یادم نیست چه کسی این کار را کرده ولی اثر خوبی داشت. » (علایی) راهپیمایی اعتراض آمیز دانشجویان در دانشگاه برپا شد و شعارهایی علیه رژیم شاه دادند، در گزارش هیأت ویژه رسیدگی به حادثه تبریز آمده است: «وضعیت کلی در آغاز روز ۲۹ / ۱۱ / ۳۶ دانشگاه  آذرآبادگان اگر چه رسماً تعطیل نبوده ولی حدود ۵۰% دانشجویان از حضور در دانشگاه خودداری نموده بودند. آن عده نیز که در دانشگاه حضور داشتند دو دسته بوده اند. یک دسته در سر کلاسهای درس حاضر شده و دسته دیگر که تعداد آنها نسبتاً معدود بوده از ساعت ۰۹۰۰ به آشوبگری، دادن شعار و شکستن شیشه های ساختمان در داخل دانشگاه پرداخته و کلاسهای تشکیل شده را تعطیل نموده اند. متعاقباً  بین ساعت ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰ پس از شکستن شیشه ها و آتش زدن کیوسک گارد دانشگاه در حالی که از طریق کندن چوبهای کنار باغچه و شکستن درختهای دانشگاه چوبهایی به دست آورده بودند، از دانشگاه خارج و به طرف شهر حرکت کرده اند.» 

منبع: تبریز در انقلاب؛ 223 - 226

. انتهای پیام /*