پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۱۳۳
با تحقیق در منابع مختلف معین میگردد که امام خمینی هیچ کاری را بر اساس اراده و خواست شخصی خود نکرده و امور شخصی و ملی خود را بر اساس رضایت الهی و با خضوع در برابر اراده خداوند انجام میدادند. اولین نمونهای که برای تکمیل این مقدمه به ذهنم میرسد این است که امام جنگ بین ایران و عراق را جنگ حق و باطل میدانست و بر تداوم آن تا پیروزی نهایی تأکید، به وظیفه الهیشان عمل میکردند و در مقابل زمانی هم که قطعنامه ۵۹۸ و اتمام جنگ را میپذیرند، باز به وظیفه و تکلیف الهیشان عمل کردهاند؛ یعنی هر چند آرمان اولیه جنگ، یعنی پیروزی نهایی بر نیروهای کفر برآورده نشد و جنگ به نتایج مطلوب اولیه خود نرسید، اما مصلحت جامعه اسلامی و حفظ نظام بر تمامی این موارد سایه افکنده و بر آنها رجحان مییابد؛ و همین امر سبب میشود تا امام از میان مصلحت حفظ نظام و کسب نتیجه، به انتخاب مصلحت روی آورد و آن را در اولویت قرار داد. ایشان در این زمینه میفرمایند: ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ... همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مأمور به نتیجه. سیره سیاسی امام تابع دو دسته عوامل ثابت و متغیر است و شناخت و تبیین دیدگاهها و عملکرد امام نسبت به موضوعات گوناگون، بدون توجه به این دو دسته از عوامل، امکان پذیر نمیباشد.
به نظر میرسد حفظ نظام بعنوان عوامل ثابت همواره مورد نظر امام قرار داشت و عوامل متغیر که در برخی کلام امام ملاحظه میشود میبایست در خدمت عوامل ثابت(در اینجا منظور حفظ نظام) قرار گیرد؛ که البته در کانتکس زمانی مشخص و بر اساس نیازهای جامعه مطرح و دارای بار معانی متفاوت هستند؛ اما همین عوامل متغیر از یک مفهوم مشترک برخوردار است و آن اهمیت و ضرورت حفظ نظام است. آنچه مسلم است این است که با مرور در آثار امام، حفظ نظام، که در موارد متعددی تذکر داده شده، باید بر مبنای حفظ جامعۀ اسلامی و کشور اسلامی، و بر پایۀ قانون و عدل و ارزشهای آن باشد. در دیدگاه امام حفظ نظام اسلامی برای تحقق اهداف آن میباشد و بقای نظام، برای این است که بتواند هدفهای آن که در سرلوحۀ آن توحید و عدالت است را محقق سازد؛ آنچه در ادامه میخوانید سخنان امام در باره حفظ نظام (در هر دو وجه آن یعنی عوامل ثابت و عوامل متغیر) و بحثهای مرتبط با آن است که از صحیفه امام گرفته شده است.
دو مسئولیت مهم
ما و شما دو مسئولیت داریم؛ یک مسئولیت کوچک و یک مسئولیت بزرگ. مسئولیت کوچک حفظ کشور، حفظ نظام و پیشبرد و رعایت جهات نظمی و تربیتی افراد [است] که این مهم است، لکن کوچکتر از آن دومی است. دوم، حفظ مکتب و چهرۀ اسلام. (صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۰۶)
واجبات شرعیه و عقلیه
همۀ جامعه نظم لازم دارد، اگر نظم از کار برداشته بشود جامعه از بین میرود، حفظ نظام، یکی از واجبات شرعیه و عقلیه است که نظام باید محفوظ باشد، آنهایی که میگویند نظام به این معنا نمیخواهیم و همهمان یکجور و همهمان بدون اینکه یک ضابطهای در کار باشد عمل بکنیم، خلاف قرآن دارند عمل میکنند. خلاف اسلام دارند عمل میکنند. (همان، ج۱۱، ص۴۹۴)
حفظ مرزهای اسلامی
برای اینکه حفظ ثغور اسلام است، حفظ نظام اسلام است، حفظ ثغور اسلام است، حفظ ثغور اسلام جزء فرایضی است که هیچ فریضهای بالاتر از آن نیست، حفظ اسلام است. (همان، ج۱۶، ص۴۶۵)
تلاش برای پیشرفتِ
اگر سخن و حرفی زده شود که خللی در جامعه ایجاد شود، موجب نگرانی شود، مشکل برای مردم ایجاد شود اینها خلاف حفظ نظام است. (همان، ج۲۰، ص ۱۲۷)
اجتناب از تفرقه
باید[رعایت] حفظ نظام و سلسله مراتب را بکنند؛ اگر بخواهند خدمت به کشور و اسلام بکنند، باید انتظامات را حفظ کنند و سلسله مراتب را حفظ کنند.... با قدرت و قوت و عظمت، حفظ ثغور و حدود مملکت را بکنید و حفظ نظم در بین جامعه ما مرهون خدمتهای شما باشد (همان، ج۷، ص: ۸۷)
وظیفه دفاع برای همه
حفظ نظام، حفظ مراتب، حفظ سلسله، در وقتهای عادی لازم است، اما در وقت غیر عادی بیشتر لازم است؛ برای اینکه اگر بنا باشد که در وقت غیر عادی هر کسی بخواهد حرف دیگری را نشنود و هیچ کس تحت نظمی نباشد، این اسباب این میشود که یک کشور به باد برود. (همان، ج۸، ص: ۷۳)
فرصت بازسازی
...خود مردم هستند که حفظ نظام و نظم را میکنند، شما تصور میکنید که بشود، امکان داشته باشد که فوراً این کارها همه درست بشود؟ ... همه ما باید دست به هم بدهیم، دولت و ملت، و این خرابه را بسازیم. دولت به آن مقداری که قدرت دارد. شما خیال نکنید که دولت نمیخواهد بکند، دولت در صدد است؛ مشغول است. (همان، ج۸، ص: ۴۰۲)
حفظ مکتب و کشور
ما و شما دو مسئولیت داریم: یک مسئولیت کوچک، و یک مسئولیت بزرگ. مسئولیت کوچک حفظ کشور، حفظ نظام و پیشبرد نهضت و رعایت جهات نظمی و تربیتی افراد [است] که این مهم است، لکن کوچکتر از آن دومی است. دوم، حفظ مکتب و چهره اسلام... (همان، ج۱۰، ص: ۱۰۷)
رعایت رفتار اسلامی در ارتش
... اسلام اطاعت فقیه را واجب دانسته است، و من امر میکنم به شما که اطاعت کنید از ما فوقهای خود، و حفظ نظام را بکنید. (همان، ج۱۰، ص: ۳۲۸)
حفظ نظام با قدرت ملت
مملکت مال خود شماست. نه شرق، نه غرب، نه قدرتهای بزرگ، هیچ کدام تصرف در اینجا ندارند و نمیتوانند داشته باشند. با همان قدرتی که شما بیرونشان کردید، با همان قدرت حفظ میکنید استقلال خودتان را، حفظ میکنید آزادی خودتان را، و حفظ میکنید رژیم حاضر که جمهوری اسلامی است. شماها هیچ نگرانی نداشته باشید (همان، ج۱۰، ص: ۴۶۵)
لزوم نظم برای حفظ نظام
حفظ نظام، یکی از واجبات شرعیه و عقلیه است که نظام باید محفوظ باشد. آنهایی که میگویند نظام به این معنا نمیخواهیم و همه مان یکجور و همه مان بدون اینکه یک ضابطه ای در کار باشد عمل بکنیم، خلاف قرآن دارند عمل میکنند. خلاف اسلام دارند عمل میکنند. خلاف مصالح مملکتشان دارند عمل میکنند.. (همان، ج۱۱، ص: ۴۹۵)
مسئولان وحفظ نظام
[مملکت] این یک امانت الهی است که باید ماها نگهش داریم... اگر بنا باشد که ما رشد نداشته باشیم که اداره کنیم مملکتمان را، نتوانیم اداره کنیم مملکتمان را، خودمان نتوانیم که آن چیزی که امانت دست ماست حفظش بکنیم، اگر همچو رشدی نداشته باشیم، خوب محتاج به قیّم هستیم ... (همان، ج۱۲، ص: ۴۱۷)
ضرورت حفظ سلسله مراتب
لازم است که در ارتش و سایر قوای مسلح، حفظ نظام و سلسله مراتب را که قانون داخلی قوای مسلح است، بیش از پیش مراعات نمایند تا ارتش و سایر قوای اسلامی، قدرتمندتر و هر چه بیشتر منسجم شوند. تخلف از این امور، تخلف از قانون است. و من امیدوارم با برادری و حفظ نظام و حذف خشونت، قوای مسلح اسلامی آسیبناپذیر شود. (همان، ج۱۴، ص: ۳۰۰)
توصیه به نمایندگان مجلس
آنچه در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت دارد که فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام میشود و آنچه ضرورت دارد که ترک آن یا فعل آن مستلزم فساد است و آنچه فعل یا ترک آن مستلزم حَرَج است پس از تشخیص موضوع به وسیله اکثریت وکلای مجلس شورای اسلامی، با تصریح به موقت بودن آن مادام که موضوع محقق است، و پس از رفع موضوع خود به خود لغو میشود، مجازند در تصویب و اجرای آن؛ (همان، ج۱۵، ص: ۲۹۷)
حفظ اسلام بالاترین فرایض
حفظ اسلام یک فریضه الهی است، بالاتر از تمام فرایض؛ یعنی، هیچ فریضه ای در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نیست. اگر حفظ اسلام جزء فریضه های بزرگ است و بزرگترین فریضه است، بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانیون حفظ این جمهوری اسلامی از اعظم فرایض است. (همان، ج۱۵، ص: ۳۲۶)
اهمیت حفظ جمهوری اسلامی
[دشمنان] از هیچ راهی تاکنون نتوانسته اند توفیق پیدا بکنند، هر جور اقدامی کردند؛ اقدام نظامی کردند، هجمه به کشور ما کردند، جنگ ایجاد کردند، در داخل جنجالها و کارهایی راه انداختند، ترورها را کردند و انفجارات را انجام دادند و دیدند که با این ملت ما مستحکمتر شده است و از میدان خارج نمیشود والبته هم باید خارج نشود؛ (همان، ج۱۵، ص: ۳۶۳)
برخورد قاطع دولت با تخلفات
اگر چنانچه یک کسی تخلف کرد از مقررات دولت، این غیر اسلامی است، آن هم باید اسلامی بشود؛ یعنی، باید دولت با قدرت، آن کسی [را] که تخلف میکند از آن چیزهایی که دولت برای حفظ نظام دولت قرار داده است، آن را باید با قدرت جلویش را بگیرد؛ برای اینکه آن غیر اسلامی است، من میگویم اسلامی باید بشود.... اسلام که با نظم مخالف نیست، اصلًا اسلام میخواهد نظم حفظ بشود، نظام حفظ بشود. کلیه امور مربوط به نظام، این اسلام است. و اگر یک چیزی تخلف از نظام کرد، این بر خلاف اسلام است و... (همان، ج۱۶، ص: ۴۵۰)
اجرای مقررات انضباطی
ریاست ستاد مشترک و فرماندهان نیروهای سه گانه و ژاندارمری و ریاست شهربانی کل کشور برای حفظ نظام و عدم هرج و مرج و بیبند و باری در قوای نظامی و انتظامی مجازند با رعایت احتیاط کامل مقررات انضباطی متخلفین نظامی و انتظامی را اجرا نمایند. (همان، ج۱۷، ص: ۲۱۷)
لزوم برخورد با جرایم
برای نظام مملکت باید آن چیزهایی که در حفظ نظام مملکت، در حفظ نظام یک شهر دخالت دارد، با آنها با جدیت عمل بشود... (همان، ج۱۷، ص: ۲۶۷)
منشأ حفظ نظام اسلامی
مادامی که این ملت، این حالی که الآن دارند که توجه به معنویات تا یک حدودی، و این جوانهای ما توجه به معنویات دارند و این تحول عظیم پیدا شده است در آنها که شهادت را با جان و دل میخرند، مادامی که این محفوظ است، این جمهوری اسلامی محفوظ است و هیچکسی نمیتواند به او تعدی کند.( همان، ج۱۷، ص: ۳۷۷)
حفظ نظام جمهوری اسلامی
... چون مسئله اسلام و حکومت الهی در کار است، مسامحه در این امور چه بسا خللی وارد آورد که جبران آن مشکل یا غیر ممکن شود و مسئولیت آن در پیشگاه خداوند بزرگ عظیم باشد. مسئله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با وضعی که در دنیا مشاهده میشود و با این نشانهگیریهایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف میشود، از اهمّ واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمیکند...( همان، ج۱۹، ص: ۱۵۴)
در منشور برادری
امام در منشور برادری تأکید دارند که این اختلافات نباید به اصول پایه ای نظام و انقلاب منتهی شود؛ و در این راستا نیز باید اذعان نمود که هیچ نظام سیاسیای، وجود تناقض را در وجود خویش نمیپذیرد؛ از این رو امام با تأکید بر حفظ اصول و ارزشهای اسلامی، و با تکیه بر اصولی دیگر منجمله: حفظ نظام در برابر تهدیدات، تکیه بر سیاست نه شرقی و نه غربی (موازنه منفی)، منفی برشمردن برخوردهای خطی و تحریف و حذف نیروها، و معطوف کردن توجه جناحها به پایبند بودن به اخلاق سیاسی، و تلاش برای احیای اسلام ناب محمدی(ص)، جناحها را به فعالیت در چارچوب این اصول دعوت میکنند.(برگرفته از کتاب سیره عملی امام خمینی در اداره امور کشور)
اولویت دادن به منافع کشور در تسخیر لانه جاسوسی
تداوم این رویداد تا زمانی بود که مصلحت نظام ایجاب میکرد و منافع کشور نیز درگرو آن بود؛ ولی پس از طولانی شدن آن و خطراتی که میتوانست برای نظام نوپای اسلامی به دنبال داشته باشد، شروطی را برای آزادی گروگانها اعلام نمودند. از سوی دیگر در بعد داخلی نیز علیرغم اینکه بنیصدر، دولت رجایی را به بهانه امضای بیانیه الجزایر، مورد شدیدترین حملات خود قرار داده بود، امام به دلیل مصلحت نظام و
مصالح کشور، به رجایی اجازه پاسخگویی به این انتقادات را ندادند و ضرورت عدم درگیری بین مسئولین مختلف مملکتی را مطرح کردند.(همان، ص۷۵۰)
اصل مصالح ملی در فعالیت احزاب
امام خمینی(س) با توجه به این اصل با هر گروه و حزبی که مصالح و موجودیت نظام را به خطر میانداخت، بشدت برخورد میکردند. در مورد حزب جمهوری اسلامی نیز آنگاه که احساس کردند اختلافات در بین افراد بلندمرتبه این حزب مصالح نظام را تحتالشعاع خود قرار داده است، دستور توقف فعالیتهای آن را اعلام نمودند. بهطورکلی امام تا زمانی با تداوم فعالیتهای حزب جمهوری موافق بودند که اصل نظام را
تقویت میکرد. اصل و معیار در سیره عملی امام جهت فعالیت احزاب، عدم برخورد مسلحانه آنها با نظام و حکومت اسلامی است؛ امام اصل را بر حفظ نظام اسلامی از معرض توطئه و تجاوزات و سایر برخوردها و حملات مسلحانه قرار داده بودند، و بشدت گروهها و احزابی که چنین اهدافی را دنبال مینمودند نفی میکردند. (همان، ص۷۵۶)
اولویت با منافع کشور
یک نمونه دیگر که به خوبی اهمیت مسأله حفظ نظام را از دیدگاه امام روشن مینماید، مسأله اختلافات بین نخستوزیر (رجایی) و رئیسجمهور (بنیصدر) بود.(همان)
پذیرش قطعنامه
با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و اقدام مدبرانه امام خمینی در این زمینه، آثار و پیامدهای مثبت زیادی برای ایران داشت و بهطور کلی در بسیاری از زمینهها به نفع ایران تمام شد؛ به گونهای که ذهنیت جهانیان را نسبت به ایران عوض نمود. مهمترین پیامد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را باید در حفظ نظام و انقلاب، و تداوم آن دانست؛ زیرا امام خمینی که در آن زمان، پذیرش قطعنامه را به صلاح نظام نمیدانستند و تداوم انقلاب و ترویج اندیشههای اسلامی را در گرو آن میدانستند، با ترجیح دادن مصلحت نظام بر سایر موارد، اسلام و انقلاب را به نوعی بیمه نمودند. علاوه بر مصلحت و حفظ نظام و انقلاب، پیامد مثبت دیگر قطعنامه را باید در بعد تبلیغاتی آن ملاحظه نمود که در واقع در پس این پیامد، بهانههای ساختگی قدرتهای بزرگ برای اعمال فشار بیشتر به ایران از بین رفت.(همان)(یادداشت از داود رضایی؛ منبع: شماره ۴۴۰ هفته نامه حریم امام)
.
انتهای پیام /*