این ملت این جمعیتها هستند که در خیابانها و در بازارها دارند‏‎ ‎‏برای اسلام زحمت می کشند؛ برای کشور زحمت می کشند. ما می خواهیم یک‏‎ ‎‏دانشگاهی باشد که بعد مثل شما را بیرون ندهد! یک دانشگاهی که یک آدم متعهد به‏‎ ‎‏اسلام را بیرون بدهد. اگر تعهد به اسلام داشته باشد، نه ما را طرف شرق می کشد، نه ما را‏‎ ‎‏طرف غرب می کشد؛ نه آن دیدِ تنگ بعضی از شما را دارد که می گوید «ما نمی توانیم».‏‎ ‎‏شما تا آن آخر هم «اعلیحضرت» را می خواستیدش! به من گفتید دیگر. اینکه نمی توانید‏‎ ‎‏حاشا کنید. تا آن آخر هم می گفتید خوب، ایشان باشند. اعلیحضرت همایونی باشند،‏‎ ‎‏حکومت نکنند! شما تا آخر هم این طور بودید. بختیار هم تا آخر می خواستید! آخر شما‏‎ ‎‏نباید دیگر ما را بازی بدهید بگویید که ما چه، ما چه. این «جبهۀ ملی»، از میرزای‏‎ ‎‏شیرازی‏‏ ـ دریکی از روزنامه هایشان که من دیدم و بسیار ناراحت شدم ـ از میرزای‏‎ ‎‏شیرازی که قضیۀ تنباکو را درست کرده، تا آقای کاشانی، تمام علمایی که در خلال‏‎ ‎‏مشروطیت برای اسلام کار کردند، میرزای شیرازی برای اسلام کار کرده است، آقای‏‎ ‎‏کاشانی برای اسلام کار کرده، شیخ فضل الله کرده، تمام اینها را به آنها بد گفتند! آن‏‎ ‎‏روزنامه جبهۀ ملی را پید بکنید: میرزای شیرازی را متهم کرده به دروغگویی! شیخ فضل‏‎ ‎‏الله را این قدر فحش داده! جرم شیخ فضل الله بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضل الله این بود‏‎ ‎‏که قانون باید اسلامی باشد.جرم شیخ فضل الله این بود که احکام قصاص غیر انسانی‏ ‏نیست، انسانی است. آقای کاشانی هم همین طور. جرم اینها همین است که اینها‏‎ ‎‏عقیده شان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود. و شما می گویید که احکام غرب‏‎ ‎‏مترقی است. ما باید احکام مترقی را ... شما هم رأیتان، همه تان، مثل آن آقایان‏‎ ‎‏حقوقدانهاست که مقابل قصاص ایستاده اند. منتها آنها این تعبیر فضیح شما را نکردند!‏‎ ‎‏ومن گفتم که در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سبّ به اسلام در کار نبوده،‏‎ ‎‏و «جبهۀ ملی» سبّ اسلام کرده است.‏

صحیفه امام جلد ۱۴ ص ۴۶۴ - ۴۶۵

. انتهای پیام /*