اسلام آن است که امیرش می فرماید، رئیسش می فرماید که من می ترسم که در آن‏‎ ‎‏طرف ـ به حسب نقل ـ آن طرف مملکت یک کسی گرسنه باشد؛ شاید آنجاها کسی‏‎ ‎‏چیزی نداشته باشد بخورد؛ زندگی ام باید این باشد که دلم آرام باشد که اگر او آنجا‏‎ ‎‏گرسنه است، من هم اینجا گرسنه ام. اسلام این است. البته خودش می فرماید شما قدرت‏‎ ‎‏ندارید و صحیح می فرماید، ماها قدرت نداریم، اما این قدرت را داریم که جیبهایمان را‏‎ ‎‏دیگر پر نکنیم! برای عرض می کنم که املاک زیاد و قصرهای ... . این را قدرت داریم که‏‎ ‎‏از مال این فقرا و از مال این ضعفا، این پول نفت، پول زیادی که ما نمی توانیم خیلی‏‎ ‎‏تصورش را بکنیم، اکثرش به جیب این خانواده رفته؛ اکثرش توی جیب اینها، اینها و دور‏‎ ‎‏و بری شان. آنقدرش که به جیب اینها رفته. و آنقدرش هم به جیب امریکا رفته. ما‏‎ ‎‏می خواهیم این لقمه را از توی دهن اینها بیرون بیاوریم بدهیم به فقرا این کارگرهای‏‎ ‎‏صنعت نفت ما با آن زحمت، با آن بیچارگی کار بکنند، آن وقت برود توی شکم این‏‎ ‎‏چیزدارها و آنهایی که در خارج برای خودشان املاک درست کردند، برای خودشان‏‎ ‎‏پارک درست کردند؟ این صحیح است؟! ما می خواهیم از توی شکم اینها این را بیرون‏‎ ‎‏بیاوریم پخشش کنیم بین همین ملت. همینهایی که این انقلاب را بپا کردند.‏

صحیفه امام جلد ۸ ص ۲۰۶

. انتهای پیام /*