در زمان رضاخان بعد از آن همه فشارها، وقتی‏‎ ‎‏نیروهای متفقین از سه طرف به ایران حمله کردند و ایران را اشغال کردند، تمام زندگی‏‎ ‎‏مردم، همه چیز مردم در خطر افتاد؛ اما چون رضا شاه رفت، همه خوشحال بودند؛ چرا که‏‎ ‎‏فشار و اختناق باعث یک رنج بزرگی شده بود که برای رهایی از آن رنج بزرگ رنجهای‏‎ ‎‏دیگر را تحمل می کردند. این حالت اختناق و رنج عمومی در زمان این شاه بیشتر شد.‏‎ ‎‏جهات متعدده ای پیش آمد که مردم به شدت در رنج بودند. سازمانیها ‏‏[‏‏ساواکیها‏‏]‏‏ و سایر‏‎ ‎‏مراکز و عمال دولتی، چنان با مردم رفتار کردند که برای همه یک عقده شد، و این عقده‏‎ ‎‏عمومی شد؛ به طوری که همه منتظر یک نیشتر بودند که این عقده بشکافد و همه بیرون‏‎ ‎‏بریزند. این عقده را روحانیت بیرون ریخت. 

صحیفه امام جلد ۵ ص ۲۶۹

. انتهای پیام /*