در روز 16 تیر ماه سال 1358 جمعی از مسئولان و کارکنان مجله «خواندنیها» به محضر امام خمینی رفتند. امام در این نشست به وظیفه خطیر رسانه ‏های عمومی و سینما و تئاتر اشاره کردند و بیان داشتند که «مجله باید در خدمت کشور باشد. خدمت به کشور این است که تربیت کند؛ جوان تربیت کند، انسان درست کند؛ انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند؛ تا براى مملکت مفید باشد.» متن کامل سخنان حضرت امام را در این نشست را ادامه می خوانید:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خدمت جراید به اسلام و کشور

خدمتى که مجله‏ ها و روزنامه‏ ها و سایر رسانه‏ هاى این مملکت مى ‏توانند به کشور خودشان و به اسلام بکنند این است که وضع این مجله‏ ها را تغییر بدهند، این مجله‏ ها در زمان رژیم سابق یک وضعى داشت از حیث مطالب، از حیث عکس ها، و از این جهات. اگر شما بخواهید خدمتى بکنید به کشور خودتان، خدمتى بکنید به اسلام، باید از چیزهایى که انحراف مى ‏آورد، اینکه در مجله ‏ها این عکس هاى شهوانى مبتذل و آن مقالات منحرف‏ کننده بود، شما خیال نکنید که این همین طور واقع شده بود. این هم یک راه حساب شده اى بود که جوانهاى ما را به نحراف بکشاند.

راههاى به انحراف کشاندن جوانان‏

جوانهاى ما را از طریق هاى مختلف اینها مى‏ خواستند محتوایشان را از آنچه هستند خالى کنند [و] یک چیز دیگرشان کنند. یک وقت از راه مواد مخدر، خوب، این یک راه بود. مواد مخدر الآن هم رایج است. یک راه از باب مراکز فساد- که مى‏ دانید که چقدر مراکز فساد درست کردند- و جوانهاى ما را به آن مراکز کشاندند و از آنى که باید یک جوان استفاده از او بشود براى اسلام، استفاده بشود براى کشور خودش، اینها را از آن استفاده انداختند، یک آدم همین جورى بار آوردند. کسانى که در مراکز فحشا مى ‏روند اینها دیگر نمى ‏تواند نه فکرشان یک فکر صحیح باشد، نه عملشان یک عمل‏ صحیح و اینها همین معنا را مى‏ خواهند که جوانهاى ما را کارى با آنها بیاورند که محتواى خودشان را بگیرند، به جاى آن یک چیز دیگرى تزریق کنند و یکى از چیزهاى مهم هم قضیه مطبوعات و سینماها، تئاترها، رادیوها و اینها بود. تمام اینها روى یک نقشه حساب شده براى این بود که این کشور را از آدم خالى کنند، از یک انسانى که بتواند در مقابل کسانى که به کشورش مى‏ خواهند خیانت بکنند، به اسلام مى ‏خواهند تجاوز بکنند، بتواند در مقابل بایستد. این بساطى که اینها درست کرده ‏اند و به آن دامن‏زده ‏اند و زیادتر از همه در همین زمان هاى نزدیک به ما، در این پنجاه سال و این سالهاى اخیر دیگر بیشتر، براى این بود که جوانهاى ما را از صحنه خارج کنند، به چه خارج کنند؟ این یک رشته طولانى قضیه مواد مخدر است که شما خیال مى‏ کنید که این قاچاقچی ها همان یک کاسبهایى هستند قاچاقچى، بى‏ حساب است مسأله! من احتمال مى ‏دهم که این هم جزء همان حسابهایى است که آنها مى‏ کنند. آنهایى که مى‏ خواهند شما را بچاپند، آنهایى که نمى‏ خواهند ایران به پاى خودش بایستد. هر کشورى با جوانهایش به پاى خودش مى ‏ایستد. از یک راه جوانهاى ما را معتاد کردند به این مخدرات که دیگر یک کسى که معتاد به هروئین شد دیگر آدم اسمش را نمى ‏شود گذاشت! یک موجودى است که آنجا نفس مى‏ کشد، این نمى‏ تواند مبدأ یک کارى بشود، نمى‏تواند یک اداره‏ اى را اداره کند، نمى‏ تواند تفکر بکند در امورى که مملکتش احتیاج به او دارد. و همین طور مراکز فحشا که درست کردند، هر جا مى‏ رفتى یک مرکز فحشایى بود، جمع مى‏ شدند با هم. این اشخاصى که معتاد شدند به این، جوان است. جوان وقتى معتاد شد به این مراکز فحشا، همه چیزش مى‏ شود آن فحشا، این آن دیگر نمى ‏تواند تفکر کند که مملکتش دارد چه مى‏ شود، نمى ‏تواند تفکر کند که کى دارد مملکت را اداره مى‏ کند، چه جورى دارد اداره مى‏ کند؛ کارى به این کار ندارد. او فقط دنبال این است که ببیند که آن مرکز بهتر ارضا مى‏ کند او را، یا آن مرکز دیگر! دنبال همین است. یک عده کثیرى از جوانهاى ما را هم کشیدند در این مراکز. سینماهاى آن زمان هم همین بود- حالایش را من نمى‏ دانم- سینماهاى آن زمان هم همین بود که کسانى که معتاد شده بودند بروند سینما، اینها دیگر نمى‏ توانستند فکر کنند؛ بنشینند فکر کنند که کشورشان به چى احتیاج دارد؛ کى دارد کلاه سرشان مى‏ گذارد. اصلًا همچو فکرى در آنها نمى ‏آید؛ چنان خیالى منعکس نمى‏ شود. هر چه در ذهنش مى ‏آید آن پرده سینما و آن بساطى که آنجا هست. سینمایى که باید معلّم این جوانها باشد، مربّى این جوانها باشد، اصلاح کند اینها را، جورى درستش کردند که به فساد مى‏ کشاند آنها را آنهایى که، عقلایى که، اینها را درست کردند اگر براى ماها درست کرده باشند، روى همان عقل خودشان، براى مهار ما، براى این است که جوانهاى ما را از دستمان بگیرند و اما براى خودشان اگر درست کرده باشند، ممکن است که یک اغراض صحیحى هم داشته باشند.

رسالت رسانه‏ هاى عمومى‏

لکن مطبوعات، سینما، تلویزیون، رادیو، مجله ‏ها، همه اینها، براى خدمت به یک کشور است. اینها باید در خدمت باشند، نه اینکه هر کس پا شود یک مجله ‏اى درست کند، هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عکسى بهتر مشترى داشته باشد توى آن بیندازد. عکسه اى مهیِّج، عکسه اى مهوِّع در آن بیندازد که مشترى‏ هایش زیاد بشود! آن وقت اسمش" مطبوعات" است و، عرض مى‏ کنم، صاحب قلم است و آزادى هم مى‏ خواهد! باید دید تو چه مى‏ کنى. چه خدمتى دارى به این مملکت مى‏ کنى. با قلمت دارى چه مى‏ کنى. با قلمت بچه‏ هاى ما را دارى به باد فنا مى‏ دهى، یا تربیت مى‏ کنى. مطبوعاتى که در زمان این پدر و پسر بود حساب شده، نه همین طورى، حساب شده! اینها به خدمت خارجیها بودند؛ به خدمت اجانب بودند، و لو خودش هم نمى‏ فهمید، لکن با حساب درست کرده بودند این طورى که این مجله باید حتما" در آن یک صورتهاى کذایى باشد؛ یک چیزهایى باشد که اعوجاج بیاورد؛ که بچه‏ ها و جوانهاى ما وقتى عادت کردند به این مجله، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگرى. همه‏ اش فکر روى این نقشه‏ ها باشد و روى این صورتها باشد و روى این بساط. یا اگر جوانهاى ما رفتند در سینما و عادت کردند به این، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگرى، فکر دیگر را از آنها بگیرند. تا حالا این جور بوده؛ حالا از این به بعد هم مى‏ خواهد این جور باشد؟ اگر از این به بعد هم این جور باشد، ما از جمهورى اسلامى لفظ جمهورى دستمان آمده، باقیش همان طاغوت [است‏] همان است که بود.

معیارهاى مجله اسلامى‏

اگر بیدار شدند این جوانهاى ما، این نویسنده‏ هاى ما، این گوینده‏ هاى ما، این متفکرین ما، اگر بیدار شدند، حالا باید همه چیز فُرمَش تغییر بکند. مجله باید در خدمت کشور باشد. خدمت به کشور این است که تربیت کند؛ جوان تربیت کند، انسان درست کند؛ انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند؛ تا براى مملکت مفید باشد. مجله باید وقتى که کسى بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسى باشد که تهییج کند براى اینکه مقابله با دیگران بکند. اگر مطلبى دارد، مطلبى باشد که بسیج کند این را براى حفظ استقلال خودش، براى حفظ آزادى خودش، براى حفظ مملکت خودش. اگر مجله؛ این مجله است، مجله اسلامى است و مجله جمهورى اسلامى. اگر مجله همان مسائل سابق است منتها حالا یک خرده تخفیفش داده ‏اند، لکن باز هست، اگر آن باشد، نباید اسمش را مجله جمهورى اسلامى گذاشت؛ باید اسمش را مجله طاغوتى گذاشت که در آنجایى که گفته مى ‏شود ما جمهورى اسلامى هستیم پیاده مى‏ شود! و سایر چیزها همین طور.

مطبوعات و رشد نیروى انسانى‏

ملت ایران، ملت مسلم ایران اسم را نمى خواستند عوض بشود، محتواى همان یا بدتر. مى‏ خواستند که عوض بشود این مملکت، یک مملکتى که همه چیزش از بین رفته بود و به هلاکت کشیده بود و به نابودى رفته بود، این برگردد به حال خودش؛ و مهمش انسانهاست. یک کشورى اگر انسانهایش، آدمهایش، صحیح باشند، کشور است. اگر آدمهایش آدم صحیح نباشند، کشور نمى‏تواند صحیح باشد. تمام این خیانتهایى که به این مملکت ما شده، براى اینکه ما آدم نداشتیم. اگر ما آدم داشتیم، نمى ‏شد این خیانتها؛ مملکت ما را از آدم خالى کردند. دیشب آقاى بازرگان مى‏ گفت خوب، ما هر چه مى‏ گردیم پیدا نمى‏ کنیم! درست هم مى‏ گوید. براى پنجاه سال کوشش شد که نگذارند آدم پیدا بشود، پنجاه سال پنجاه و چند سال، کوشش! سابق هم همین کوششها بود، اما زیادش در این پنجاه و چند سالى که این پدر و پسر خیانتکار در این مملکت بودند و همه قدرتها کمک کردند اینها را نگه داشتند و اینها هم با همه قدرت این مملکت را تهى کردند! و مهمش تهى کردن از نیروى انسانى است. جوانهاى ما، نیروى جوانى ما را از بین بردند، با اسمهاى مختلف. با یک اسماى خیلى فریبنده، با یک بساط. ما مى‏ خواهیم «آزادمردان»، «آزادزنان»! مملکت حالا دیگر همه آزاد شدند! این دهقانها دیگر، حالا دهقان است، دیگر رعیت نیست! این دهقانهاى بیچاره آمدند توى این زاغه‏ ها، زاغه‏ هاى اطراف تهران و اطراف شهرستان، از اینکه زراعت از دستشان گرفته شد، هیچ چیز هم نداشتند. حالا دیگر «دهقان» شدند! زاغه‏ نشین شدند بیچاره ‏ها! هر جا دست بگذارى خراب کردند.

رشد نیروى انسانى‏

و آنکه در یک موقعى از همه خیانتها بالاتر است این است که نیروى انسانى ما را عقب بزنند و نگذارد درست بشود، آنکه از همه خدمتها بالاتر است این است که نیروى انسانى ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است؛ مجله‏ هاست؛ رادیو تلویزیون است؛ سینماهاست؛ تئاترهاست. اینها مى‏ توانند نیروى انسانى ما را تقویت کنند، و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد، و مى‏ توانند مثل رژیم سابق باشند که همه چیز به هم ریخته بود؛ همه چیز در خدمت استعمار بود؛ آنها خودشان هم نمى ‏دانستند. خیلی ها خودشان نمى‏ دانستند، نمى‏ دانست که این عکسى که از این زن لخت مى ‏اندازد چند تا جوان را آشفته مى‏ کند؛ از بین مى ‏برد. در هر هفته ‏اى که مثلًا یک مجله‏ اى در مى ‏آید که در آن ده تا عکس کذاست، این چند نفر از جوانهاى ما را از دست ما مى‏ گیرد. یا خودشان هم متوجه نبودند؛ یا خودشان هم از آنها بودند، ما چه مى‏ دانیم. اگر خودتان را متحول‏ کردید، کشورتان را هم مى‏ توانید نجات بدهید. اگر به همان حال باشید و اسمتان را عوض کردید، با اسم نمى‏ تواند یک کشورى اداره بشود. با لفظ جمهورى اسلام، با رأى به جمهورى اسلام، نمى ‏تواند یک مملکتى اسلامى بشود. مملکت اسلامى محتوایش باید اسلامى باشد. شما هم که مجله مى‏ نویسید مى‏ توانید خدمت کنید؛ جوانها را برومند کنید با مقالاتتان؛ مقالات صحیحتان، دنبال این باشید که از نویسنده‏ هاى متعهد اسلامىِ انسانى نیرو بگیرید، مقالات صحیح بنویسید، درد و دوایش را بنویسید، همه چیز را انتقاد کنید، و مى ‏توانید باز از آن عکسها و از آن بساط و از آن کار درست کنید تا جوانها را از دست بدهید، از بین ببرید.

خدا ان شاء اللَّه همه شما را توفیق بدهد که خدمت بکنید و همه‏ مان را توفیق بدهد که خدمت کنیم.

منبع: صحیفه امام، ج‏8، ص: 494 تا 499

. انتهای پیام /*