«من این عید را برای جامعه مسلمین عزا اعلام می‌کنم، تا مسلمین را از خطرهایی که برای قرآن و مملکت قرآن در پیش است، آگاه کنم.» این بخشی از پیامی است که حضرت امام خمینی (س)  در  بیست و دوم اسفند ماه سال 1341 به مردم ایران می‌‌دهد؛ پیامی که مشابه آن، در همان روز خطاب به علما و روحانیون نیز صادر می‌شود و  واپسین حلقه از زنجیره نافرمانی مدنی مردم در نخستین سال شکل‌گیری نهضت اسلامی آنان به رهبری حضرت امام (س)  را تکمیل  می‌کند.(صحیفه امام،ج1،ص153)

رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران در آستانه نوروز 1342 و در حالی که فقط یک هفته تا سال نو باقی مانده است، خطاب به روحانیان سراسر کشور چنین می‌نویسند:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذی‌شرافت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام – دامت برکاتهم

«اعظم الله تعالی اجورکم». چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاکمه می‌خواهد با تمام کوشش به هدم احکام ضروریه اسلام قیام؛ و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر می‌اندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر- عجل الله تعالی فرجه – جلوس می‌کنم و به مردم اعلام خطر می‌نمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبت‌های وارده براسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند. والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته.

روح‌الله الموسوی الخمینی (همان،ص156)

نوروز 1342 مصادف شده بود با سالروز شهادت امام جمعفر صادق‌(ع)؛ از این رو، حضرت امام خمینی (س) در پیام‌هایی که برای ملت ایران و نیز علما و روحانیون صادر کردند، با صراحت خاطر نشان می‌کنند که سبب اعلام عزای عمومی، تلاقی تقویمی ایام عید  با سالروز شهادت رییس مذهب جعفری نیست، بلکه علت آن مصائبی است که در سال 1341 بر ایران واسلام وارد شده است. ایشان موضع خود را  در سخنرانی بیست و نهم اسفند که در مسجد اعظم قم و در جمع روحانیون و اهالی این شهر ایراد شد، به آشکارترین شکل ممکن بیان می‌‌کنند:

«امسال ما عید نداریم و این عید را عزای ملی اعلام می‌کنیم، نه به خاطر این که مصادف است با شهادت حضرت صادق – سلام‌الله علیه؛ آن حضرت مقامش عالی و بلند است ، ولادت و شهادتش موجب تحکیم و پیشرفت اسلام است... ما در این عید عزاداریم برای مصیبت‌ها و لطمه‌هایی که دراین سال به اسلام وارد شد، این سال، سال خوشی برای مسلمین نبود، سال خوبی برای روحانیت نبود. در این سال به اسلام تجاوز شد. علمای دین و روحانیون مورد اهانت قرار گرفتند، هتک شدند. در این سال استعمار توطئه‌‌هایی را علیه اسلام تدارک دید، عمال پلید استعمار به قرآن جسارت کردند، برای پایمال کردن احکام نورانی قرآن نقشه‌ها کشیدند، برنامه‌‌ها ریختند، طرح‌ها دادند. اگر مسلمین بدانند که چه توطئه‌ها و نقشه‌هایی علیه عزت اسلام، سعادت ملت‌های مسلمان و استقلال ممالک اسلامی در دست اقدام است، دیگر هیچ وقت عید نمی‌گیرند، بلکه قیام می‌کنند به وظایف دینی که برعهده دارند....»(همان،ص157و158)

حال باید دید که در سال 1341 چه رویدادهایی اتفاق افتاد که از یک‌سو بذر نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(س) را که سرانجام در بیست و دوم بهمن 1357 به درختی تناور تبدیل شد، در دل خود جای داد و از سوی دیگر چنان سال سختی برای مردم و روحانیان بود که رهبری نهضت در پایان سال اعلام عزای عمومی می‌کند. با مرور وقایع این سال به 3 رویداد مهم می‌رسیم؛ نخست، تصویب اصلاحات ارضی، دوم، لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و سوم، رفراندوم شش ماده‌ای.

با روی کار آمدن جان. اف کندی، نامزد حزب دموکرات آمریکا در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده،  سیاستمداران کاخ سفید برای کاهش فشارهای مردمی و جلوگیری از نفوذ کمونیستها،انجام اصلاحات را در دستور کار رژیم‌های تحت‌الحمایه خود قرار دادند. در ایران نیز شاه تحت فشار آمریکا، سمت نخست‌وزیری را به دکتر علی امینی سپرد. فضای سیاسی جدید مورد نظر آمریکا از طریق مجموعه‌ای از اصلاحات و در صدر آنها اصلاحات ارضی باید  تحقق می‌یافت.

اما در این زمان موقعیت حوزه علمیه قم با تلاش آیت‌الله العظمی  عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم  وپس از ایشان با حضور نیرومند آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی و شخصیت‌های روشنگری همچون حضرت امام خمینی(س) تحکیم یافته بود و این مرکز دینی مانع بالقوه‌ای بر سر راه اصلاحات آمریکایی تلقی می‌شد.

 تحلیل هیئت حاکمه ایران از ضایعه رحلت آیت‌لله العظمی بروجردی، تجزیه مرجعیت دینی  و کاهش نفوذ روحانیت در مردم بود؛ به همین دلیل فرصت را  برای اجرای سریع برنامه‌های خود مناسب ارزیابی می‌کرد.

در همین زمان شاه در پی  سفر به آمریکا موافقت کاخ سفید را با تغییر کابینه و گماردن اسدالله عَلَم به نخست‌وزیری جلب می‌کند. لایحه اصلاحات ارضی در دی‌ماه 1340 به تصویب رسید. علاوه بر حمایت همه جانبه آمریکا، رسانه‌های رسمی شوروی نیز به تجلیل از اقدام شاه پرداختند. در مهرماه 1341 لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی نیز از تصویب گذشت. روح اصلی لایحه را اسلام‌زادئی تشکیل می‌داد. با تصویب آن قید اسلام از شرایط رأی دهندگان و منتخبان حذف می‌شد و شرط «سوگند به قرآن مجید» جای خود را به «سوگند به کتاب آسمانی» می‌داد. هدف اصلی رژیم ارزیابی شرایط و زمینه‌سازی برای اجرای طرح‌های بعدی و اصول انقلاب سفید بود.

در این میان  حضرت امام (س) فعالانه به مخالفت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی برخاستند و مراجع و حوزه‌های علمیه و مردم را دعوت به قیام کردند.

 در پی تلگراف‌های تهدیدآمیز امام به نخست‌وزیر و سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های ایشان و همراهی مراجع و همچنین تظاهرات گسترده مردم در قم و تهران و شهرهای دیگر، دولت عَلَم خبر لغو تصویب‌نامه را به اطلاع مراجع قم رساند، اما حضرت امام خمینی(س) با هوشیاری اعلام کردند که باید لغو تصویبنامه رسماً و علناً از سوی دولت اعلام شود. سرانجام رژیم تن به عقب‌نشینی داد و خواست روحانیت تامین شد که این رویداد نخستین پیروزی سیاسی ملت ایران  پس از کودتای 28مرداد و  اولین تجربه اعتراض  به رهبری حضرت  امام خمینی (س) بود.

رهبر نهضت اسلامی مردم ایران در آخرین سخنرانی سال 1341 علت مخالفت با این تصویب‌نامه را چنین تشریح می‌کنند:«ای مسلمانان عالم، بدانید در جریان تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی علت مخالفت علمای اسلام قضیه شرکت زنان در انتخابات نبود، این قضیه ناچیزتر از آن بود که آن قیام عمومی را به همراه داشته باشد. مسئله این بود که علما و روحانیون دیدند که دستگاه جبار می‌خواهد با کید شیطانی اسلام را قلب کند و اوضاع را به عقب برگرداند. آیا در چنین شرایطی که آنها قوانین مقدس اسلامی را بازیچه دست خود قرار داده‌اند ما ساکنت بنشینیم و اعتراض نکنیم و نگوییم که چرا وعاظ و خطابای اسلام را تحت فشار قرار می‌دهند؟ چرا صدای مبلغین اسلام را خفه می‌کنند؟ چرا چاپخانه‌‌ها را تحت سانسور قرار می‌دهند واز چاپ و نشر نوشته‌های اسلامی جلوگیری می‌کنند؟ چرا آزادی مطبوعات را سلب می‌کنند؟»(همان،ص160و161)

گرچه رژیم  در نهایت با خواست مردم و روحانیان در لغو انجمن‌های ایالتی و ولایتی همراهی کرد، اما رویدادهای بعدی نشان داد که این فقط یک عقب‌نشینی تاکتیکی بود؛ چراکه به دنبال این واقعه تبلیغات دامنه‌دار رژیم شاه علیه روحانیت تشدید شد.

دراین زمان  آمریکا نیز بر اجرای سیاستهای جدیدش اصرار می‌ورزید که همین دلیل در زمان کوتاهی  طرح اصول «انقلاب سفید» تدوین و طی یک رفراندوم فرمایشی در ششم بهمن 1341 به رای گذاشته شد.  حضرت امام خمینی(س) که  با آگاهی از عواقب تحکیم سلطه آمریکا بر ایران و نگرانی از آینده اسلام، تصمیم به ایستادگی و قیام همه جانبه در مقابل سیاست‌های جدید رژیم شاه گرفته بودند، با پیام‌ها و سخنان کوبنده خود، در شرایطی که اختناق بر تمام زوایای زندگی ملت ایران سایه افکنده بود، شور انقلاب را در دل‌ها زنده کردند.

حضرت امام در یکی از بیانات‌شان پس از رفراندوم فرمایشی فرمودند: «از این سرنیزه‌های زنگ زده و پوسیده نترسید، این سرنیزه‌ها به زودی خواهد شکست. دستگاه حاکمه با سرنیزه نمی‌تواند در مقابل خواست یک ملت بزرگ مقاومت کند و دیر یا زود شکست می‌خورد.»(همان،ص151)

. انتهای پیام /*