آقاى فلسفى در خاطره ای درباره انگیزه عمال رژیم شاه از بر هم زدن منبر ایشان که منجر به ارسال نامه توسط امام خمینى شده اظهار مى‏ دارد:

روز بعد از افتتاح مسجد ارک، اولین روز ماه مبارک رمضان بود و طبق روال چند سال گذشته که پس از اقامه نماز ظهر در مسجد شاه منبر مى‏ رفتم و مستقیماً از رادیو پخش مى ‏شد، وارد صحن مسجد شدم. وضعیت غیر عادى بود. عده ‏اى که نزدیک درب شبستان بودند در محوطه بیرون ایستاده بودند، تا مرا دیدند شروع به شعار دادن کردند. به داخل شبستان مسجد آمدم و چون هنوز قرآن تلاوت مى‏شد، نزدیک منبر نشستم. افرادى که در بیرون ایستاده بودند وارد شبستان شده و شعار م ى‏دادند.

شرایط به گونه ‏اى بود که اصلًا امکان منبر رفتن نبود. لذا از طریق اتاق استودیو به کتابخانه مسجد رفتم. ظاهراً به شهربانى گفته شده بود که مراقب باشید به فلانى آسیب نرسد؛ چون تعدادى از افراد شهربانى دم در کتابخانه ایستادند و چند نفرى هم به داخل آمدند. طرز رفتار و نوع حرکات این افراد، آن هم در ماه رمضان، نشان مى‏داد که اولًا، مسجدى و پامنبرى نیستند و ثانیاً، کارهایشان سازمان یافته است. انتخاب زمان و مکان بر هم زدن مجلس نیز حساب شده بود. معلوم گردید که انتشار خبر کذب روزنامه «باختر امروز» بر علیه من در دو هفته قبل از این حادثه، زمینه‏ سازى بوده تا برهم زدن این منبر، اقدامى مردمى تلقى شود و بگویند چون فلانى بر علیه مصدق صحبت کرده است، مردم جلوى منبر رفتن او را گرفته ‏اند. به هر حال یکى- دو ساعتى در دفتر مسجد نشستم. دیدم آنها ول کنِ معرکه‏ اى که بر پا کرده ‏اند، نیستند. مرتب در حیاط مسجد زنده باد مصدق، زنده باد کاشانى و مرگ بر دشمنان نهضت و امثال اینها مى‏ گفتند ... این مطلب را هم بگویم، در همان روز که این حادثه در جریان بود، فرماندارى نظامى تهران اطلاعیه ‏اى صادر کرد و به وعاظ هشدار داد که به هیچ وجه در منابر حق صحبت کردن در اطراف مسائل سیاسى کشور را ندارند و تنها باید راجع به موضوعات دینى صحبت کنند. قضیه به ضرر دکتر مصدق و دولت تمام شد. هر روز که از ماه رمضان مى ‏گذشت و من منبر نمى ‏رفتم و مردم از شنیدن وعظ و خطابه دینى محروم مى‏ شدند، احساسات آنها علیه حرکات و تبلیغات ضد مذهبى داغتر مى ‏شد ... امام خمینى در زمان تعطیل شدن منبرِ مسجد شاه، در همدان بودند و از جریان دیر مطلع شدند.

متن نامه حضرت امام(س) به آقای فلسفی در ذیل آمده است:

زمان: 15 خرداد 1331/ 12 رمضان 1371

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

به عرض عالى مى ‏رساند، دور افتادن از مراکز خبر و سفر به همدان و قِلت معاشرت موجب شد که از قضایایى که در مرکز اتفاق افتاده درست مطلع نشدم. اخیراً که اطلاع حاصل شد خیلى موجب تأسف گردید. انسان متحیر است که با این وضعیت چه کند. و با این ترتیب چه امیدى مى ‏توان از اصلاح کشور داشت و به چه اشخاصى مى ‏توان اطمینان‏ پیدا کرد. در هر صورت جنابعالى نباید به این چیزها سنگر را خالى کنید. مفسدین همیشه مى‏ خواهند امثال جنابعالى را از میدان بیرون کنند تا هر تاخت و تازى بخواهند بکنند و انتقادى در کار نباشد.

آن روز که رضا خان تعرض به عمامه ‏ها مى‏ کرد من به یکى از ائمه جماعت گفتم اگر شما را نظمیه بردند و عمامه را برداشتند و موقع مسجد بود با همان لباس مبدل بروید مسجد. آنها غایت آمالشان این است که مسجدیها دست از کار خود بردارند و متدینین میدان را براى جولان آنها خالى کنند. در هر صورت این پیشامدها در زندگانى اشخاص مؤثر است و ناطقى مثل جنابعالى نباید توقع داشته باشد که تا آخر از تعرض اشرار مصون باشد. لکن این نکته را نباید از نظر دور داشت که انتساب این اعمال به همنوع خودمان خالى از اعمال غرض نیست و مى‏ خواهند به اصطلاح سنگ را با سنگ بشکنند. باید متوجه باشید که از اختلاف بین خود ماها دیگران نتیجه نگیرند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

(صحیفه امام، ج‏1، ص: 29)

. انتهای پیام /*