پرتال امام خمینی ـ محمدکاظم تقوی: یکی از نهادهای حکومتی در نظام جمهوری اسلامی ایران «مجلس خبرگان رهبری» است. این مجلس در ماههای پایانی دورة چهارم خود میباشد و از چند ماه قبل شخصیتها و تشکلها در تکاپوی ایفای نقش در انتخابات پیشروی پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری میباشند که با دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 1394 همزمان برگزار خواهد شد.
درباره این نهاد بسیار مهم و اثرگذار بر کلیت نظام جمهوری اسلامی، از زوایای گوناگون میشود بحث و بررسی نمود، اما آنچه در این یادداشت کوتاه مورد نظر است حواشی مقدمات پنجمین دوره انتخابات آن میباشد، و آن برگزاری و چگونگی امتحان علمی از داوطلبان حضور در این نهاد عالی است.
اولین مطلبی که مطرح است درباره اصل امتحان از داوطلبان است. گر چه بر اساس اصل یکصد و هشتم قانون اساسی «قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخابات آنها و آییننامه داخلی جلسات آنان... در صلاحیت خود آنان است» اما همانگونه که تصویب حق نظارت بر انتخابات خبرگان برای شورای نگهبان مشکل «دور» را بهوجود آورده؛ انجام امتحان علمی توسط شورای نگهبان برای احراز اجتهاد نامزدها به نحوی تخطئه بلکه تخریب اعتبار علمی حوزههای علمیه تلقی میگردد.
توضیح اینکه دغدغه اصلاح امور حوزه و ساماندهی و نظم بخشی به روند تحصیلی و دیگر شئون آن از دهه بیست و توسط بزرگانی مانند امام خمینی و مرحوم آیتالله آقا مرتضی حائری، مورد اهتمام بوده و با فراز و فرود مواجه بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله تحولات مثبت، ساختار سامانمند مدیریت حوزههای علمیه بوده که در دوره اول به عنوان «شورای مدیریت» شناخته میشد و در ادامه مدیریت متمرکز حوزه زیرمجموعه «شورای سیاستگذاری» حوزهها قرار گرفت. از جمله کارهای انجام شده در این فرایند ساماندهی به برنامه آموزشی حوزهها بوده و در این راستا پایههای دهگانه تحصیلی (مقدمات، سطوح متوسط و سطوح عالیه) و پس از آن دوره عالی و تخصصی یا «خارج» تعریف گردید.
طلبهها پس از ورود به حوزهها طی ده سال پایههای مربوطه را طی میکنند و هر ساله امتحانات دروس متعدد را میگذرانند و در مقاطعی، علاوه بر امتحانات کتبی دروس مربوط، آزمونهای شفاهی را هم طی میکنند و پس از پایه دهم، اضافه بر امتحانات کتبی و شفاهی، موظف به نوشتن پایاننامه و رساله علمی هستند که با اساتید راهنما و مشاور انجام و در جلسه دفاعیه به انجام می رسد.
کسانی که تحصیلات خود را ادامه دهند، بهویژه در رشته فقه و اصول، حداقل باید چهار سال در درسهای خارج ـ هم فقه و هم اصول ـ حضور یابند و برای هر سال دو مصاحبه علمی در بخش امتحانات داشته باشند، تا بتوانند مجاز به انتخاب موضوع برای نوشتن پایاننامه و رساله علمی سطح چهار حوزه باشند. گواهی سطح سه در مراکز رسمی و دولتی یعنی کارشناسی ارشد و گواهی سطح چهار یعنی مدرک دکترا.
اعضای مجلس خبرگان در مصوبات خود برای اعضای خبرگان اجتهاد را شرط کرده و تشخیص این شرط را به شورای نگهبان واگذار کردهاند.
سؤال اساسی و پرسش اعتراضی این یاداشت این است که آیا آنچه شورای نگهبان در پی آن است با مدارج و مراحل و مدارک علمی حوزوی قابل تشخیص نیست که شما با صرف هزینه و هدردادن وقت گرانبها و بگومگوهای فراوان و با ایجاد سوءظن و تأیید و تکذیبهای مکرر در پی آن هستید و در نتیجه دوبارهکاری میکنید؟!
شما از مکاسب شیخ انصاری و کفایه آخوند خراسانی امتحان میگیرید که طلبه در سنوات تحصیل سطوح عالیه آنها را گذرانده و امتحان داده و قبول شده که به مرحله بعد وارد شده است؟ چرا تحصیل حاصل؟!
اگر بگویید ما امتحان اجتهادی هم داریم، خدمتتان عرض میشود که طلبهها در درسهای خارجی که گفته شد، حداقل چهار سال موظف به مصاحبه علمی هستند و پس از آن نوشتن پایاننامه سطح چهار، پس بالاتر و وسیعتر از پرسشهای شما را سپری کردهاند؛ مجدداً چرا تحصیل حاصل؟!
شاید آقایان بگویند ما در امتحانات خود دقتها و سختگیریهای بیشتری داریم و افرادی که در این آزمون موفق شوند قدرت علمی آنها برتر از قبول شدگان حوزهها میباشند.
ولی خدمتشان عرض میشود که از گذشتههای دور یکی از ویژگیهای غیرقابل انکار حوزهها و بسیاری از حوزویان، ویژگی علمی و علمیت بالای آن بوده و معروف بوده که عمق علمی و جدیت در تحصیل و اهتمام به کیفیت تحصیلی در حوزهها غیرقابل انکار است.
در این میان اگر کسانی بگویند با این همه برنامه و هزینه در راستای روزآمد کردن امور حوزهها، از علمیت آن کاسته شده، در درجه اول باید متصدیان امور مدیریتی حوزهها پاسخگو باشند و جالب اینکه طی سالیان متمادی فقهایی مانند آیتالله مؤمن و آیتالله یزدی مدیر عالی و یا عضو یا رییس شورای سیاستگذاری حوزه علمیه قم بودهاند و این آقایان باید پاسخگو باشند!
نتیجه این توضیحات این میشود که یا آقایان در مدیریت و اداره حوزهها قصور دارند و یا در برگزاری امتحان برای داوطلبان خبرگان رهبری مصاب نمیباشند و اهداف غیر علمی در میان است!
در درجه نخست متولیان حوزه باید به این برنامه اعتراض نمایند و از اعتبار علمی حوزویان دفاع کنند. مشکل زمانی به فاجعه بدل میشود که نهتنها از دارندگان مدرک علمی سطح چهار ـ دکترا ـ امتحان گرفته میشود که از اساتید سطوح عالیه و بدتر اساتید درس خارج که سابقه سالیان متمادی در تدریس درس خارج فقه و اصول را در کارنامه علمی خود ـ به گواهی مدیریت حوزه ـ دارند نیز امتحان مکاسب و کفایه گرفته میشود! بماند که بیتوجهی به اجازات اجتهاد فقهاء و مجتهدان بزرگ ـ علیرغم اعتبار تاریخی آن و سختگیریهای معروف بزرگان در این رابطه ـ چه خساراتی به اعتبار علمی حوزههای علمیه وارد میآورد.
دومین مطلبی که در این یادداشت بدان پرداخته میشود درباره مظلومیت امام خمینی در میان مسئولان و دستاندرکاران امتحان خبرگان است.
مقدمتاً باید به این مسئله توجه داد که عموماً امام خمینی را از سال 1357 به بعد میشناسند و البته عدهای هم شخصیت ایشان را از آغاز نهضت اسلامی سال 1342 میشناسند اما از شخصیت علمی ایشان که در عرصههای متنوع تحصیل علوم نقلی و علوم عقلی تا عالیترین مراحل و مراتب و تدریس این دانشها طی دهها سال در دو حوزه علمیه بزرگ شیعه یعنی قم و نجف و تألیف دهها جلد کتاب بسیار ارزشمند در رشتههای عرفان، اخلاق، فقه و اصول، شکل گرفته و از سال 1300 تا 1357 به عبارتی تمام عمر امام را در بر گرفته، کمتر سخن به میان میآید و افراد کمی از این ساحت شخصیت ایشان با خبر هستند.
اما اعضای قدیمی شورای نگهبان که بعضاً افتخار شاگردی در درسهای فقه و اصول امام را در دهه سی دارند و بعضاً تقریراتی از درسهای استاد خود را هم قلمی کردهاند، میدانند که امام در عرصه فقه و اصول علاوه بر دهها سال تدریس، تألیفات پر تعداد و بس ارزشمندی دارد.
یک دوره عالی اصول فقه، چهار جلد کتاب الطهارة، دو جلد کتاب المکاسب المحرمة و پنج جلد کتاب البیع و یک جلد الخلل و فی الصلوة؛ و علاوه بر اینها رساله های مختصر در موضوعات متنوع نیز از ایشان بر جای مانده مانند رساله لاضرر و رساله تقیه، آقایان شورای نگهبان و متصدیان امتحانات خبرگان در امتحانات شفاهی ـ به قرار مسموع از شرکتکنندگان شهریورماه ـ از کتابهای جواهر الکلام صاحب جواهر، مستند الشیعه نراقی مستمسک آیتالله حکیم و تنقیح آیتالله خوئی امتحان میگیرند و در این میان آثار علمی ارزشمند فقه استدلالی امام خمینی مغفول میباشد! واقعاً نباید بر این مظلومیت امام و محرومیت جامعه و نظام از برکات علمی ایشان تأسف خورد؟!
در حالی که هنوز طبقه شاگردان اما در مصادر اصلی نظام هستند این همه فاصله از آثار و افکار امام چگونه باید تفسیر شود؟!
اگر آقایان بگویند آثار امام از علمیت بالائی برخوردار است و ما برای تسهیل آن را قرار ندادیم؛ که باید گفت این «فرار از مطر به میزاب» است!
تازه اگر تقریرات درسهای فقیه پرآوازه مرحوم آیتالله خوئی از جمله مواد امتحانی قرار میگیرد؛ از درسهای امام خمینی نیز تقریرات متعددی انتشار یافته و در دسترس است؛ علاوه بر تقریرات متعدد اصولی، در فقه دو جلد تقریرات بیع از درسهای بیع امام در حوزه علمیه قم و قبل از تبعید، به قلم مرحوم آیتآلله طاهری خرمآبادی و یک جلد کتاب البیع از درسهای نجف امام به قلم مرحوم آیتالله قدیری و هشت جلد ـ تاکنون ـ تقریر درسهای بیع امام در نجف به قلم شهید آیتالله سیدمحمد صدر انتشار یافته و علیالقاعده باید آقایان اطلاع داشته باشند.
اگر گفته شود که برای جفا به حیثیت علمی حوزهها و بیمهری به شخصیت علمی فارغ التحصیلان حوزههای علمیه و نیز برای مظلومیت امام خمینی و غفلت خسارتبار مراکز اصلی نظاماز توجه و دخالتدادن آثار و افکار امام در برنامههای نظام؛ باید خون گریست، هیچ مبالغه نشده است چرا که مهمترین خاستگاه این نهضت و نظام اسلامی میراث علمی و ایمانی حوزهها بوده و اگر نبود شخصیت علمی و تقوایی و اندیشه والا و روشنگر امام خمینی انقلابی نمی شد و نظامی تأسیس نمیشد و در عصر دینگریزی و دین ستیزی، اسلامخواهی و خدامحوری سکه رایج جهانی نمیشد.
ما را چه شده است؟! فاصله گرفتن از سرمایههای علمی و ایمانی و جایگاه مستقل حوزههای علمیه خسارت غیرقابل جبران است و تهی کردن نظام از برکات علمی و عملی امام نیز فرجام تلخی را رقم خواهد زد و هشدارهای آن پیر روشن ضمیر را محقق میکند و آن روز دیگر نمیشود کاری کرد.
.
انتهای پیام /*