شب هجران تو آخر نشود
همبستگی و وحدت یک ثروت اجتماعی به حساب می آید که می تواند نقش مهمی در تکامل و یا اصلاح جامعه داشته باشد. حال با توجه به اینکه وضعیت کنونی جامعه مان در شرایط خاصی قرار دارد و اشکالات و نقایص پوشیده گذشته، امروز در صحنه های مختلف و امتحانات گوناگون اجتماعی آشکار گردیده و جامعه را تهدید می کند، اصلاحی عمیق و متنوع و گسترده و جدی ضرورت می یابد؛ بنابراین لازم و ضروریست که بر نقاط پیوند و همبستگی مردم تکیه کرده و راه اصلاح را پیش گرفت؛ در این باره عقاید و باورهای مذهبی که یکی از پیوندهای مهم میان مردم مسلمان ماست می تواند فرصت خوبی را برای اصلاح فراهم نماید. عاشورا و امام حسین علیه السلام در جامعه اسلامی و شیعی ما، عامل مهمی است که مردم در آن بهم گره می خورند و جلوه ای از وحدت و همبستگی ملی و مذهبی را می آفرینند؛ بنابراین فرهنگ حسینی را باید فرصت مهم اجتماعی و ثروت عظیم فرهنگی دانست و از آن برای اصلاح جامعه و به ویژه شرایط سخت کنونی بهره برد.

شب هجران تو آخر نشود
فضای سنگین سال های زندگی سید شهیدان که جریان تحریف سلطنت را به جای خلافت قرار داده و هرگونه راه نقد و اعتراض را مسدود ساخته بود و به سلطنت اموی چنان تقدس بخشیده بود که عملا هر نقد و اعتراضی اعتراض و نقد به خدا و پیامبرش به حساب می آمد یاری اسلام ،که به ظلم و ستم در انزوا قرار گرفته و در غربت تحمیلی اش فراموش گشته بود، حمایتی پرهزینه داشته و تنها از کسانی این مهم ممکن بوده که دلهایشان به آتش عشق افروخته بوده باشد عشقی که به موهبت الهی در قلب ها جای می گیرد و می تواند شمشیر دفاع بر دست های قدرت ایمان قرار دهد و مجاهدان دلیری را بی هراس از تیرهای سرزنش و نکوهش جاهلان مقصر و دانایان مکار به میدان آورد این عشق سراپای امام حسین و یارانش و حتی اهل بیت اسیر شده اش را پر ساخته است
تحمل فشار اجتماعی ملالم از مکر و جهل، محتاج ایمان در مراتب عالی آن می باشد ایمانی که از عشقی عمیق جوشیده باشد و تا پای جان انسان را در آوردگاه مقاومت پایدار نگاه دارد بنابراین مقاومت و جهاد که امری اجتماعی می باشد که بر پایه فرهنگی ایمانی استوار می گردد قرآن کریم نیز در تحلیل میدان های نبرد و پیروزی ها و شکست هایش به تحلیل فرهنگ و اعتقاد پشتوانه جهاد و دفاع می پردازد تا به تحلیل نظامی بلکه تمام عرصه های زندگی حتی عرصه های اجتماعی را قرآن از همین منظر تحلیل می فرماید.
شب هجران تو آخر نشود
إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَأَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أَبی عَلِیِّ بْنِ أَبیطالِب»؛ یعنی: «من از روی خود خواهی و خوشگذرانی و یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم، من فقط برای اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم.
می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم.» (نامه امام حسین به محمد حنفیه مقتل خوارزمی؛ ج ۱، ص ۱۸۷-۱۸۹)