سخنرانی
توطئه و تبلیغات اجانب
سخنرانی در جمع استادان دانشگاه (توطئه و تبلیغات اجانب)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 27 ب‍ه‍م‍ن‌ ‭1357

زمان (قمری) : 18 ربیع الاول ‭1399

مکان: تهران

شماره صفحه : 158

موضوع : توطئه و تبلیغات اجانب

زبان اثر : فارسی

حضار : استادان دانشگاه «ابوریحان» و جمعی از پرسنل نیروی هوایی

سخنرانی در جمع استادان دانشگاه (توطئه و تبلیغات اجانب)

سخنرانی

‏زمان: 27 بهمن 1357 / 18 ربیع الاول 1399‏

‏مکان: تهران، مدرسۀ علوی ‏

‏موضوع: توطئه و تبلیغات اجانب‏

‏حضار: استادان دانشگاه «ابوریحان» و جمعی از پرسنل نیروی هوایی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏توطئۀ دیرینۀ استعمار‏

‏     من قبل از هر چیز تشکر می کنم از آقایان اساتید و دانشجویان که تشریف آوردند و ما‏‎ ‎‏با هم مواجه شدیم. مع الأسف در این دوران گذشته وضع را طوری کرده بودند که بین ما‏‎ ‎‏و دانشگاه و همۀ دانشگاهها جدایی انداخته بودند. و لهذا در این مدتهای طولانی ما با‏‎ ‎‏این وجوه کریمه مواجه نشده بودیم. و حالا تقریباً اول امر است. و من امیدوارم که تا آخر‏‎ ‎‏رابطۀ بین روحانیت و دانشگاه، که آن هم روحانیت است، برقرار باشد.‏

‏      شما آقایان می دانید که این اختلافی که بین جناحها در ایران واقع شد، و واقع می شود‏‎ ‎‏اگر فرصت داده بشود، اینها چیزهایی بوده است که اجانب با مطالعات خودشان به آنجا‏‎ ‎‏رسیده بودند که باید جاهایی که می تواند انسان تربیت کند آنجاها را بکوبند. اینها بعد از‏‎ ‎‏مطالعاتی که کردند ـ هم در مادیات ما و هم در معنویات ما و هم در انسانها مطالعات زیاد‏‎ ‎‏کردند، و کارشناسهایشان از شاید دویست سال پیش از این مشغول به این کارها بوده اند،‏‎ ‎‏و همۀ زمینهای ایران را اینها گردیده اند و هر چه بوده است در اینجا نقشه برداری کردند‏‎ ‎‏و مطالعات راجع به وضع فرهنگ مملکتهایی که می خواهند ازشان بهره بردارند، در‏‎ ‎‏وضع دانشگاههای ما، در وضع دانشگاههای دینی ما، مطالعات زیاد اینها کردند ـ به آنجا‏‎ ‎‏رسیدند که چند چیز مانع از استفادۀ آنهاست. یکی اسلام است؛ اینها فهمیدند که اگر‏‎ ‎‏اسلام با آن وضعی که دارد و با آن تعلیمات واقعی که دارد، در این ممالک پیاده بشود‏‎ ‎‏برای آنها هیچ حظی و هیچ بهره ای نخواهد بود؛ و دستشان را قطع می کنند. و لهذا یک‏

‏افرادی را ـ چه از داخل و چه از خودشان ـ وادار کردند که اسلام را وارونه نمایش بدهند.‏‎ ‎‏اسلامی که از اول قیام کرده است بر ضد طاغوت، آنها می گویند اسلام در خدمت‏‎ ‎‏طاغوت است!‏

‏اسلام و پابرهنگان‏

‏     وقتی که شما تاریخ را می بینید و ملاحظه می کنید، از آن اول که رسول اکرم قیام کردند‏‎ ‎‏با همین مردم فقیر، با همین مردم مستضعف، ایشان قیام کردند. در مقابل آن قلدرها و آن‏‎ ‎‏زورگوها و آن باغدارها و آن مُکنَت دارها و قافله دارها که در آن وقت مظهر طاغوتی‏‎ ‎‏بود، اسلام قیام کرد. و بعد هم تمام عمر، اسلام و ائمۀ ما در مقابل طاغوت همیشه ایستاده‏‎ ‎‏بودند.‏

‏     این معنا که گفته بشود که اسلام در خدمت طاغوت است، اسلام افیون است، این‏‎ ‎‏چیزی است که آنها القا کردند؛ و آنهایی که دنباله رو آنها بودند و از خُدام آنها بودند،‏‎ ‎‏آنها هم تعقیب کردند در ایران. اینها مشغول شدند، آنها هم از خارج مشغول شدند؛‏‎ ‎‏بطوری که شاید در بین بسیاری از مردم یک همچو چیزهایی در ذهنشان بیاید. و حال‏‎ ‎‏آنکه کسی که قرآن را ـ سند اسلام قرآن است ـ کسی که مطالعه کند و ببیند که وضع قرآن‏‎ ‎‏چه بوده، و کسی که شارع اسلام را، رسول اکرم را ملاحظه کند و تاریخ او را ببیند و وضع‏‎ ‎‏زندگی او را ببیند، می داند که قرآن در مقاتله با قلدرها آیات زیاد دارد. و رسول اکرم‏‎ ‎‏سیره اش این بود که از اول مقاتله می کرد با این اشخاصی که می خواستند مردم را استثمار‏‎ ‎‏کنند، می خواستند مردم را استخدام کنند؛ بر ‏‏[‏‏ضد‏‏]‏‏ اینها قیام کرد. بنابراین یک رشته‏‎ ‎‏تبلیغات آنها این بوده است. و شما دانشمندان باید در کتابها و در رسایلی که می نویسید،‏‎ ‎‏این مسائل را طرح بکنید و نقاط ضعف را بگویید.‏

‏روحانیون، پیشتازان نهضت‏‏ ‏

‏     یک مسئلۀ دیگر این بوده است که روحانیون را که می دیدند که اشخاص مؤثری‏‎ ‎‏هستند و در تاریخ دیده بودند که در مقابل قدرتها اینها قیام می کنند، اینها را بشکنند پیش‏

‏ملت. و لهذا گفتند روحانیون درباری هستند! اینها اصلاً عمال دربار هستند! اینها‏‎ ‎‏اشخاصی هستند که می خواهند مردم را خواب کنند، و دیگران این مردم ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ استثمار‏‎ ‎‏کنند. و حال آنکه کسی که تاریخ را دیده است می بیند که روحانیون هم همیشه در هر‏‎ ‎‏عصری ... آنکه قیام کرده بر ضد طاغوت روحانیون بودند. در زمان مشروطه روحانیون‏‎ ‎‏قیام کردند، زمان تحریم تنباکو روحانیون قیام کردند، در این زمان هم که شما مشاهده‏‎ ‎‏می کنید قشر روحانی قیام کرد. هم خون داد، هم حبس رفت، هم زجر کشید، هم تبعیدی‏‎ ‎‏کشید، همۀ اینها را‏‏[‏‏تحمل کرد‏‏]‏‏؛ لکن قیام کرد.‏

‏توطئۀ علیه حوزه و دانشگاه‏

‏     یکی از مواردی که اینها باز دیدند که اگر اینها قدرت پیدا کنند نمی گذارند آنها‏‎ ‎‏کارهای خودشان را بکنند، دانشگاههای ما بود. اینها دانشگاهها را با هر قدرتی که داشتند‏‎ ‎‏عقب نگه می داشتند؛ نمی گذاشتند که اساتید ما درست بچه های ما را تعلیم کنند،‏‎ ‎‏نمی گذاشتند که بچه ها تعلیماتشان درست بشود. این هم برای این بود که می دیدند که اگر‏‎ ‎‏دانشگاه به طور صحیح عمل کند، مستقل باشد، بعد که این جوانها از دانشگاه بیرون بیایند‏‎ ‎‏ضد استعمار بیرون می آیند. این هم یک نقشه ای بود که اینها کشیده بودند. روی هم رفته‏‎ ‎‏برای رسیدن به آمال خودشان دانشگاه را در مقابل دین قرار دادند، دین را در مقابل‏‎ ‎‏دانشگاه قرار دادند؛ یعنی علما را مقابل دانشگاهیها قرار دادند، دانشگاهیها را مقابل‏‎ ‎‏علما. سالهای طولانی می گذرد که روابط مابین ما و شما نیست. و این برای این است که‏‎ ‎‏تعلیمات آنها از اول اینطور بوده است که این جور وضع را موجود کنند که ما و شما را از‏‎ ‎‏هم جدا کنند.‏

‏     و شما آن آیۀ اول را که خوانده اید، حالا بخوانید آن آیۀ اول را.‏

‏[‏‏نماینده حضار: «بسم الله الرحمن الرحیم.‏ وَاذْکرُوا نِعْمَةَ الله ِ عَلَیْکمْ اِذْ کنْتُمْ ...‎[1]‎‏]‏

‏    ‏‏همین آیۀ شریفه را شما باید مدنظر قرار بدهید که ما با هم به جنگ ـ تقریباً باید‏

‏گفت ـ بودیم در این مدت؛ و خداوند به ما منت گذاشت که ما همه با هم برادر شدیم.‏‎ ‎‏الآن باید حفظ این برادری را ما بکنیم. شما به ما نظر سالم داشته باشید، ما به شما نظر سالم‏‎ ‎‏داشته باشیم. همۀ ما برادر هستیم، همۀ ما اهل یک دین هستیم، اهل یک کتاب هستیم،‏‎ ‎‏اهل یک ملت هستیم.‏

‏ویرانی ایران‏

‏     و الآن شما می بینید که ایران آشفته است. ایران را خراب کردند و رفتند. وضع‏‎ ‎‏کشاورزی ما را بکلی از بین بردند، وضع فرهنگ ما را عقب نگه داشتند، وضع ارتش ما‏‎ ‎‏آن بود که دیدید. و همۀ چیزهای ما الآن تقریباً آشفته و به هم ریخته است و باید همۀ‏‎ ‎‏اقشار ملت، از دانشمندان که در درجۀ اول هستند و از سایر اقشار، همدست و هم قوه‏‎ ‎‏با هم برای ساختن یک مملکتی که به واسطۀ این سلطنت پنجاه و چند سال اینها رو به‏‎ ‎‏خرابی رفت، ‏‏[‏‏اقدام کنند‏‏]‏‏ هی در بوق کردند که «تمدن بزرگ» و هی خراب کردند ‏‏[‏‏و‏‏]‏‎ ‎‏الآن ما هیچ تقریباً باید گفت نداریم، ما یک مملکت خراب ـ عرض می کنم که‏‎ ‎‏ـ زلزله زده ـ هر چه اسمش را می خواهید بگذارید ـ داریم که هر جای آن دست‏‎ ‎‏می گذارند می بینند خرابی هست، و ما الآن همه مان با هم موظفیم که دست به دست هم‏‎ ‎‏بدهیم، برادر باشیم با هم و همه با هم بسازیم ایران را.‏

‏مقابله با آشوبگران و توطئه گران‏‏ ‏

‏     و شما آقایان که در دانشگاه هستید ـ الآن هم یک دسته ای که اینها هم از اجانبند یعنی‏‎ ‎‏از عمال اجانبند، الآنی که ما می خواهیم یک ایران آزاد مستقل درست بکنیم اینها‏‎ ‎‏نمی توانند ببینند، یک دسته ای که الآن شلوغ دارند می کنند اینها نمی توانند ایران را‏‎ ‎‏مستقل ببینند، ایران را باید حتماً یا پیوستۀ شوروی ببینند یا پیوستۀ امریکا، و بیشتر به نظر‏‎ ‎‏من می رسد که اینها وابسته به امریکا هستند به اسم دیگری که نزدیک به شوروی است ـ‏‎ ‎‏اینها را شما هدایت کنید. اگر قابل هدایتند هدایت کنید. و جوانهای ما را هدایت کنید. این‏‎ ‎‏آشوبی که الآن دارد می شود مقابل انقلاب ‏‏[‏‏جلوگیری کنید‏‏]‏‏، یک انقلاب اسلامی که‏

‏همۀ مردم را با هم متحد کرده است، الآن یک دسته ای افتاده اند توی کار و این انقلاب را‏‎ ‎‏می خواهند آلوده بکنند. اینها را معرفی کنید به شاگردهای خودتان، به جوانهای ما، که‏‎ ‎‏اینها برای عمالِ غیر هستند؛ اینها آمده اند با یک صورت ملی الآن دارند ... عمله ای‏‎ ‎‏هستند برای غیر، و می خواهند وضع ایران را باز به همان حال اول برگردانند منتها با یک‏‎ ‎‏صورت دیگری. این وظیفه ای است که الآن برای شماها هست. و نگذارید در دانشگاه‏‎ ‎‏این آلودگیها پیدا بشود. و این تظاهراتی که ـ شنیدم دیروز تظاهراتی بوده است ـ اینها پیدا‏‎ ‎‏بشود، شما بدانید که این تظاهرکنندگان از تتمۀ همان رژیم فاسد است و با این صورت‏‎ ‎‏الآن درآمده اند؛ چنانچه آن آدمی که نخست وزیر بود از تتمۀ همان رژیم فاسد بود به‏‎ ‎‏صورت ملی و «سر قبر مرحوم دکتر مصدق برو»‏‎[2]‎‏ و از این کارها بود! حالا یک صورت‏‎ ‎‏دیگری پیدا کرده اند؛ به صورت مثلاً روشنفکری و امثال ذلک. شما باید آقایان همه تان‏‎ ‎‏با هم دست به دست هم بدهید و نگذارید این آشوبگران آشوب بکنند در محیط شما؛ و‏‎ ‎‏باز شما را ناراحت کنند و باز دستهای شما را عقب بزنند، نگذارند شما مستقلاً کارتان را‏‎ ‎‏بکنید. خداوند ان شاءالله همۀ شما را نصرت بدهد؛ و همۀ ما را به وظیفۀ خودمان آشنا‏‎ ‎‏کند. و سلام من بر همۀ شما.‏

‏گفتگو با امام‏

‏[‏‏نمایندۀ استادان: ما می دانیم که وقت شما را نباید بگیریم ولی اتفاقاً در همین جایی که می فرمایید، یک‏‎ ‎‏نقطه نظرهایی ما داریم. همینهایی که حضرتعالی می فرمایید، صحبت آن کسی است که شکل مار را‏‎ ‎‏کشید و بعد به مردم گفت که خوب حالا این مار است، یا اینکه نوشته. می آیند عقاید مردم را با یک‏‎ ‎‏عینیتهای مسلّمی که بسیار بهتر از آن را در اسلام گفته اند به مردم می گویند منتها به آن طریق، و مردم را‏‎ ‎‏به آن سَمت می کشند و الآن شدیداً دارند فعالیت می کنند. به نظر بنده الآن در تلویزیون و رادیو، اگر که‏‎ ‎‏کسانی از آنها ما بخواهیم اعلام بکنیم، آقایان کمونیستها، آن تئوریسین هایشان، آن دانشمندانشان، آن‏‎ ‎‏نخبه ترین آنها بیایند، ما توی تلویزیون جلوی مردم می نشینیم با آنها بحث می کنیم.‏‏]‏


‎     ‎‏امام: آنها حاضر به بحث نیستند. آنها شلوغکاری می کنند.‏

‏[‏‏همان شخص: بله حداقل این است که مردم قانع می شوند، اینها الآن دارند تحمیق می کنند و شدیداً هم‏‎ ‎‏دارند تحمیق می کنند. این را به عرضتان برسانم که ـ درست به عرضتان برسانم ـ تو کارخانه ها الآن هم‏‎ ‎‏رفته اند متأسفانه، جاهای مختلف، تو دانشگاهها رفتند. خیلی راحت و واضح اعلام می کنیم، ما توی‏‎ ‎‏رادیو تلویزیون اعلام می کنیم ما حاضریم با اینها به بحث بنشینیم، مردم خودشان ببینند.‏‏]‏

‏نگاهی به روش و منش پیشوایان اسلام‏

‏     مردم را باید آگاه کرد. ما باید هر طایفه ای را از رؤسای آن طایفه بشناسیم. مثلاً وقتی‏‎ ‎‏وارد شدیم در اسلام، ببینیم آنچه اسلام را ایجاد کرد، آنکه اسلام را تقویت کرد خودش‏‎ ‎‏چه کاره بود. مطالعه کنیم در پیغمبر اسلام، در حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ ببینیم اینها‏‎ ‎‏خودشان چه کاره بودند. اینها خودشان که دعوت می کردند به اینطور مسائل، خودشان‏‎ ‎‏هم عامل بودند یا نه؟ تاریخ نشان می دهد که خودشان عامل بودند، و در درجۀ اعلا هم‏‎ ‎‏عامل بودند.‏

‏     حضرت امیر در عین حالی که ممالک کثیره ای ـ که الآن هست از معموره های‏‎[3]‎‏ دنیا ـ‏‎ ‎‏تحت سیطره اش بود وقتی که یک یهودی به او ادعا کرد، ادعا به یک سلطان وقت، به‏‎ ‎‏یک امیر وقت کرد که ایران و عراق و حجاز و مصر و همۀ اینها تحت سیطره اش بود،‏‎ ‎‏رفت پیش همان قاضی که حضرت امیر او را قاضی کرده بود ادعا کرد که فلان ‏‏[‏‏متاع‏‏]‏‏ از‏‎ ‎‏من است و پیش حضرت امیر است؛ قاضی خواست حضرت امیر را. آمد نشست جلو.‏‎ ‎‏جلو قاضی نشست. محاکمه کردند و حکم برخلاف حضرت امیر داد. قبول کرد حضرت‏‎ ‎‏امیر. منتها یهودی مُسْلم شد، به واسطۀ این جهت که دید وضع این طوری است. این یک‏‎ ‎‏نمونه از قضیۀ دمکراسی بودن اسلام. نمونۀ دیگر راجع به وضع زندگی خود اوست. خود‏‎ ‎‏او همان روزی که با او بیعت کردند، بیلش را برداشت رفت سراغ کار؛ تیشه اش را‏‎ ‎‏برداشت رفت سراغ کار. یک قناتی می کَند با دست خودش. رفت سراغ کار. زندگی اش‏

‏هم از همۀ افراد رَعیتش پایین تر بود؛ برای اینکه یک آرد جو، یک نان جوی سرش را‏‎ ‎‏می بست که اولادش نروند مثلاً روغنی داخلش بکنند! و خوراکش این بود، در صورتی‏‎ ‎‏که امیرِ اینهمه بود.‏

‏زندگی رهبران کمونیستی و مدعیان برادری‏

‏     از آن طرف می آییم سراغ این آقایان که می گویند که ما توده ای هستیم، کمونیست‏‎ ‎‏هستیم! می رویم سراغ سران اینها. در جنگ عمومی من خودم شاهد بودم که سران سه‏‎ ‎‏دولت آمدند ‏‏[‏‏متفقین‏‏]‏‏ سران سه دولت یک مجلسی در ایران داشتند، یک کنفرانسی در‏‎ ‎‏ایران داشتند آمدند ایران. شاید اکثر شما یادتان نباشد ولی خوب من یادم هست. چرچیل‏‎ ‎‏یکی شان بود، روزولت یکی شان بود، استالین یکی. آنطوری که نقل کردند چرچیل آمد‏‎ ‎‏به فرودگاه و از آنجا با تاکسی آمد رفت ‏‏[‏‏به محل‏‏]‏‏ کارش؛ آن یکی هم همین طور ساده‏‎ ‎‏آمد؛ اما آقای استالین گاو هم همراهش آورده بود که مبادا شیر غیر این گاو را بخورد!‏‎ ‎‏زندگی اشرافی ای که او داشت هیچ کس نداشت! در عین حال می گفتند ما با سایر افراد‏‎ ‎‏مثل هم هستیم! آن وقت خود من در همان وقتی که این با این وضع آمد ـ که همه چیز‏‎ ‎‏برایش مهیا بود و چقدر با تشریفات وارد شد، حتی گاو را آوردند که مبادا از شیر مثلاً گاو‏‎ ‎‏ایران بخورد یا گاو غیر تربیت شده بخورد ـ من خودم می رفتم از تهران به مشهد با‏‎ ‎‏اتوبوس ـ از آن طرف تا طرفهای مشهد... مال لشکر روسیه بود ـ این افرادی که نظامی‏‎ ‎‏بودند می آمدند برای سیگار گدایی می کردند! در عین حال تبلیغات اینطور بود که‏‎ ‎‏می گفتند «قارداش»! به هم می گفتند «قارداش» یعنی ما برادریم، مثل هم هستیم! باید به‏‎ ‎‏اینها گفت که شما که می گویید باید همه یکجور باشند، اسلام را ملاحظه کنید با آنها، با‏‎ ‎‏سران خودتان.‏

‏     سران مسلمین را ملاحظه کنید با سران خودتان، ببینید وضع اینها چه جوری بوده‏‎ ‎‏است؟ آنهایی که تأسیس این امور را کردند، خودشان چه وضعی داشتند ‏‏[‏‏و جز‏‎ ‎‏]‏‏آنها‏‎ ‎‏خودشان چه وضعی داشتند؟ آن کسی که اصل مارکسیسم ‏‏[‏‏لنینیسم‏‏]‏‏ را به وجود آورده،‏

‏برای خاطر یک زن این کار را کرده! شما هم باید ملاحظه کنید؛ جوری به اینها بفهمانید و‏‎ ‎‏ببینید چه چیزی اینها، چه تئوری اینها دارند که در اسلام نیست و بهتر از آن نیست؟ چه‏‎ ‎‏چیزی آنها می خواهند که در اسلام بیشتر از آن نیست و بهتر از آن نیست؟‏

‏عمال امریکا در پوشش مارکسیستی‏

‏     عَلی ایّ حالْ اینها یک مردمی هستند که اینطور نیست که منطق سرشان بشود. شما‏‎ ‎‏بگویید بیایید بنشینیم با هم مباحثه بکنیم؛ منطق ندارند. اینها حمله می کنند به این طرف و‏‎ ‎‏آن طرف. منزلهای مردم را دارند غارت می کنند. این برای این است که می خواهند‏‎ ‎‏شلوغی بپا کنند. اینها می خواهند الآن وضع را شلوغ کنند، و از این شلوغی استفاده کنند‏‎ ‎‏برای اربابها. و من احتمال می دهم که امریکا باشد نه شوروی. چون اینها در دربار هم‏‎ ‎‏بودند. همین کسانی که ـ عرض می کنم ـ طبل کمونیست را می زدند، سران بزرگشان توی‏‎ ‎‏دربارْ خدمتگزار بود!‏‎[4]‎

‏    ‏‏بنابراین باید شما، بر فرض حالا آنها دارند شلوغی می کنند، باید شما جوانها را آگاه‏‎ ‎‏کنید. جوانهایی که الآن پیش شما هستند برایشان صحبت کنید؛ آگاه کنید بفهمانید به‏‎ ‎‏ایشان که احتراز کنند از این دسته ای که الآن افتاده اند توی ایران و دارند خرابکاری‏‎ ‎‏می کنند. و این خرابکاری حتماً بدانید که به نفع دیگران است و اینها از عمال غیر هستند؛‏‎ ‎‏منتها به این صورت درآمدند. مثل آن آقا‏‎[5]‎‏ که از عمال غیر بود و می خواست باز شاه را‏‎ ‎‏برگرداند به اینجا، با صورت ملیت و امثال ذلک. و ان شاءالله خداوند همه را توفیق بدهد،‏‎ ‎‏مؤید کند. و ایران امروز محتاج به وجود شماست؛ محتاج به همه چیز هست. ما همه با هم‏‎ ‎‏باید دست به هم بدهیم و این احتیاج را رفع کنیم. ان شاءالله خداوند همه تان را حفظ کند.‏


‏[‏‏نمایندۀ حاضران: این افتخار برای ما امروز و خودمان و فامیلمان و بستگانمان واقعاً فراموش نشدنی‏‎ ‎‏است و برای تمام ملت ایران و ملل مسلمان جهان عید بزرگی است.‏‏]‏

‎     ‎‏من خدمتگزار همۀ شماها هستم.‏

‏[‏‏نمایندۀ حاضران: بزرگترین درس را به ما دادید و ما از این جهت از شما واقعاً تشکر می کنیم.‏‏]‏

‎     ‎‏خداوند حفظ کند شما را، موفق کند؛ سلامت باشید.‏

‎ ‎

  • ـ سورۀ آل عمران، آیۀ 103.
  • ـ امام این عبارت را به صورت صفت بیان کرده اند.
  • ـ ممالک آباد.
  • ـ اشاره به سران سابق حزب توده و دیگر مارکسیستها مانند پرویز نیکخواه، کورش لاشایی، منوچهر آزمون، نورالدین الموتی و... که در کابینه، دربار و دستگاههای تبلیغی شاه نقش کلیدی داشتند. شاه در خاطرات خود نوشته است: «... کمونیستهای سابق که صمیمانه به انقلاب شاه و مردم پیوسته بودند و در تلویزیون کار می کردند، تا پایان کار وفادار ماندند». پاسخ به تاریخ، ص 407.
  • ـ شاپور بختیار.