سخنرانی
خطرهای تهدید کننده انقلاب
سخنرانی در جمع استاندار اصفهان و کارکنان بنیاد مسکن قم (تهدیدات انقلاب)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 -1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 26 آب‍ان‌ ‭1358

زمان (قمری) : 26 ذی الحجه ‭1399

مکان: قم

شماره صفحه : 65

موضوع : خطرهای تهدید کننده انقلاب

زبان اثر : فارسی

حضار : استاندار اصفهان و کارکنان بنیاد مسکن قم

سخنرانی در جمع استاندار اصفهان و کارکنان بنیاد مسکن قم (تهدیدات انقلاب)

سخنرانی

‏زمان: 26 آبان 1358 / 26 ذی الحجه 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: خطرهای تهدیدکنندۀ انقلاب ‏

‏حضار: استاندار اصفهان و کارکنان بنیاد مسکن قم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

عملکردهای ناروا

‏     از اصفهان شکایات زیاد هست. حتی همین دیروز یا پریشب یک کاغذی از آقای‏‎ ‎‏خادمی‏‎[1]‎‏ آمده بود. تعبیر ایشان در آن کاغذ این بود که در اطراف اصفهان مشغول‏‎ ‎‏غارت کردن مردم اند. این تعبیر ایشان است. آقایان هم یک دسته ای آمدند اینجا. یک‏‎ ‎‏جمعیت زیادی آمدند اینجا. و بعد هم نماینده هایشان آمدند اینجا. من گفتم که من از‏‎ ‎‏وضع آنجاهایی که مشغولند برای خدمت اطلاعی ندارم که دقیقاً بتوانم بگویم که در کجا‏‎ ‎‏مطلب چه جور واقع می شود. من گرفتاریم زیاد است، و نمی توانم هم به همۀ مسائل مطلع‏‎ ‎‏بشوم. لکن من وظیفه ام هست که آقایان را متوجه کنم به یک مطلب. و آن مطلب این‏‎ ‎‏است که امروز که جمهوری اسلامی است، و همه جناحها در زیر پرچم اسلام مشغول‏‎ ‎‏انجام وظیفه هستند. اگر خدای نخواسته یک مطلبی برخلاف مقاصد اسلامی واقع بشود،‏‎ ‎‏این نه اینکه ضرر به همان کسی که این کار را انجام می دهد می خورد، این ضرر به مثلاً اگر‏‎ ‎‏در پاسبانها این طور، پاسدارها این طور باشد ضرر به اصل پاسدارهای جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏می خورد. از آنجا هم یک قدم بالاتر می رود. و به جمهوری اسلامی لطمه وارد می شود.‏‎ ‎‏از آنجا هم آنهایی که با اسلام مخالف اند، می گویند که این رژیم هم همان رژیم است. به‏‎ ‎‏مردم می گویند دیدید، خوب از دست یک ظلمی شما رها شدید به دست یک ظلم‏‎ ‎‏دیگری، یک ظالم دیگری مبتلا شدید. این در آن زمان اگر هر چه برایمان واقع می شد،‏

‏بر ما واقع می شد، بر اسلام واقع نمی شد. اسلام از آن نتیجه هم می برد. لکن امروز که‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی است، و به اسم اسلام هر کسی الآن مشغول یک کاری هست، امروز‏‎ ‎‏چنانچه یک خطایی واقع بشود، یک اشتباهاتی واقع بشود، یا خدای نخواسته یک‏‎ ‎‏عمدی واقع بشود، امروز پای اسلام حساب می شود. آنها هم که بخواهند فضولی کنند، و‏‎ ‎‏قلمهای مسمومی که در داخل و خارج الآن مشغول توطئه هستند و می بینند که منافع‏‎ ‎‏خودشان و اربابانشان از دست رفته، و باید یک فکری بکنند که اوضاع را منقلب کنند،‏‎ ‎‏آنها مشغول این هستند که یک چیزی ببینند، این را اضافه کنند و آن قدر که می توانند باد‏‎ ‎‏بزنند به آن تا این نهضت را لکه دار کنند.‏

خطر فساد درونی

‏     از این جهت وظیفۀ هر کسی که در هر جا مشغول خدمتی است، در رأس همۀ خدمتها‏‎ ‎‏این است که موازین اسلامی را حفظ بکنند. اگر بنا شد که مثلاً پاسدار اسلامی موازین‏‎ ‎‏اسلام را حفظ نکند، مثل این است که روحانی اسلامی موازین اسلام را حفظ نکند.‏‎ ‎‏همانطوری که اگر روحانی اسلام موازین اسلامی را حفظ نکند، به اسلام صدمه وارد‏‎ ‎‏می شود. این هم وقتی الآن شده است، جزء دستگاه اسلام، جزء بنگاه اسلام، اگر بنا باشد‏‎ ‎‏که یک وقت خدای نخواسته صدای مردم درآید از اینها، بگویند که اینها مثل سابق‏‎ ‎‏بودند، آنها هم که غرض دارند، همین مسائل را در مطبوعات خارجی و در بوقهاشان‏‎ ‎‏بلند کنند که اینها دارند چه می کنند، و چه می کنند و حاصل مسائل، مسائل کمونیستی‏‎ ‎‏است، نه مسائل اسلامی. آن وقت آنها هم بگویند که اسلام هم همین است، فرقی ندارد.‏‎ ‎‏یک دسته هم که خودشان را به اسم اسلامشناس جا زدند، اینها هم همین مسائل را به اسم‏‎ ‎‏اسلام درست بکنند. این یک پوسیدگی است که، از باطن برای نهضت پیدا می شود که‏‎ ‎‏شما هر چه ظاهرش را خیلی پر سر و صدا درست بکنید، تزیین کنید، یک وقت مطلع‏‎ ‎‏می شوید که، از باطنش پوسید و از بین رفت. همانطور که گفتم مثل یک خربزه می ماند‏‎ ‎‏که، خیلی هم به آن خدمت بکنید، خیلی هم کارهایش را درست بکنید، لکن در باطنش‏

‏یک کرمی است که، کرم دارد خرابش می کند. بعد هم خربزه را باز می کنید، می بینید‏‎ ‎‏خربزه کرم زده است. کاری نباید بکنند‏‏[‏‏اسلام لکه دار شود‏‏]‏‏ همه قشرهایی که الآن‏‎ ‎‏مشغول خدمت اند؛ قشر روحانی که مشغول خدمت است، و مثلاً دادگاهها و اینها، قشر‏‎ ‎‏پاسدارها، قشر نظامیها، ارتشیها، اینهایی که همه الآن در خدمت اسلام و برای اسلام‏‎ ‎‏مشغول اند، اینها کاری نکنند که ما به دست خودمان اسلام را از پا درآوریم. اسلام را در‏‎ ‎‏نظر خارج و داخل جوری جلوه بدهیم که برخلاف آنی است که هست. عدالت نباشد تو‏‎ ‎‏کار، موازین در کار نباشد. یک برنامۀ اسلامی در کار نباشد. هرج و مرج و هر که هر کاری‏‎ ‎‏دلش می خواهد بکند.‏

خطر التقاط و بیراهه پویی

‏     آنکه من به حسب کلی باید بگویم به همه، و تنبه بدهم این است که نباید در هر امری‏‎ ‎‏قدرت نمایی بشود. باید همه قشرهایی که مشغول برای خدمتند و خودشان هم می گویند‏‎ ‎‏برای اسلام است، باید گوششان به این باشد که اسلام چی می گوید، ما هم تبع آن باشیم.‏‎ ‎‏اما من چه می فهمم و از اسلام خودم این را می خواهم بفهمم، این میزان نیست. هر‏‎ ‎‏مسئله ای، هر مطلبی، کارشناس لازم دارد. اگر یک مریضی بگوید که من چه کار دارم به‏‎ ‎‏نسخه، من خودم می خواهم خودم را معالجه کنم، این می میرد. مریضی که بخواهد‏‎ ‎‏خودسر، خودش خودش را علاج کند، این منتهی به مردنش گاهی می شود. اگر بنا باشد‏‎ ‎‏که به کارشناسهای اسلام ما کاری نداشته باشیم، آنهایی که می دانند به قواعد اسلام چه‏‎ ‎‏جور باید عمل کرد، و چه جور باید، آنها را ما کار نداشته باشیم، خودمان هر چه به‏‎ ‎‏نظرمان رسید، یا فرض کنید آنهایی که از خارج الهام می گیرند، و از کمونیستها و از‏‎ ‎‏مارکسیستها الهام می گیرند، آنها هم نفوذ کنند در بین ما، و هر طوری که آنها می خواهند‏‎ ‎‏عمل کنند، ما یک وقت بفهمیم که اسلام را می خواهند با مارکسیستی منطبق کنند، خوب،‏‎ ‎‏این است که خطر برای اسلام دارد. این خطر را باید همه تان توجه کنید به آن. و با جدیت‏‎ ‎‏این خطر را رفعش کنید. شکست از دشمن اهمیتی ندارد پیش من.‏


خطری عظیم تر از خطر امریکا

‏     اگر امریکا بریزد و ما را از بین ببرد، به نظرم خیلی چیزی نیست. البته عظیم است، اما از‏‎ ‎‏آن عظیمتر شکست در مکتب است. ما مکتبی که داریم، یک جوری عمل به آن بکنیم،‏‎ ‎‏یک جوری نمایشش بدهیم که در خارج قلمها و قدمها هم به آن باد بزنند. و هیاهو‏‎ ‎‏درست بکنند و مکتب ما را شکست بدهند که ما نتوانستیم، یا مکتب اسلام هم همین‏‎ ‎‏است که آنها می گویند. خوب، الآن یک دسته ای هستند که این طور تأویل و تفسیر‏‎ ‎‏می کنند، و اسلام را می خواهند بدنام کنند. اینها نمی دانند آن چیزی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که نمی دانند‏‎ ‎‏اینها دارند می گویند آن، این است که در اروپا شکست خورده، آن مسئله، و تفاله ای که‏‎ ‎‏در اروپا کنارش ریختند، در خارج کنارش ریختند، اینها آمدند حالا در ایران و در‏‎ ‎‏ممالک اسلامی می خواهند یک سر و صورتی به آن بدهند. حال آن که، نمی دانند این‏‎ ‎‏را. اینها چون مطلع از اسلام و از برنامه های اسلام و از وضع اسلام نیستند، خودسر هر‏‎ ‎‏کدام هر کار دلشان می خواهد بکند.‏

‏     از هر کدام بپرسی که چی است، می گوید، خوب ما انقلاب کردیم. خیال می کنند‏‎ ‎‏انقلاب کردیم یعنی می خواهیم هرج و مرج باشد. انقلاب که هرج و مرج نیست. البته‏‎ ‎‏لازمۀ هر انقلابی یک مفاسدی هست. اما آنهایی که متعهد هستند و علاقه مند هستند به‏‎ ‎‏این انقلاب و اعتقادشان این است که ما منقلب کردیم یک رژیم ظالم را به یک رژیم‏‎ ‎‏عادل، باید همه قشرها روی موازین عدل اسلامی رفتار کنند. و هر کسی خودش سرخود‏‎ ‎‏نباشد که هر چه دلش بخواهد بکند.‏

‏     حالا من به عده ای که حالا آمده بودند و از رؤسای پاسدارها بودند، اینجا بودند، به‏‎ ‎‏آنها گفتم که بروند در تهران و با آن آقایانی که آنجا هستند یک جلسه ای قرار بدهند، و‏‎ ‎‏مشورتی بکنند، و یک راهی درست کنند که همه جا روی یک موازین عقلایی و موازین‏‎ ‎‏اسلامی عمل بشود. و چنانچه این طور عمل بشود، من امیدوارم که ان شاءالله پیروز بشویم‏‎ ‎‏و ... همۀ کارهامان اصلاح بشود.‏

‎ ‎

  • ـ آقای حسین خادمی، از روحانیون برجستۀ اصفهان.