سخنرانی
جامعیت مکتب اسلام ـ خصیصه های حکومت اسلامی
سخنرانی در جمع اهالی کنگاور (خصوصیات حکومت اسلامی)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 -1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 25 آذر ‭1358

زمان (قمری) : 26 م‍ح‍رم‌ ‭1400

مکان: قم

شماره صفحه : 262

موضوع : جامعیت مکتب اسلام ـ خصیصه های حکومت اسلامی

زبان اثر : فارسی

حضار : اهالی کنگاور

سخنرانی در جمع اهالی کنگاور (خصوصیات حکومت اسلامی)

سخنرانی

‏زمان: 25 آذر 1358 / 26 محرّم 1400‏

‏مکان: قم ‏

‏موضوع: جامعیت مکتب اسلام ـ خصیصه های حکومت اسلامی ‏

‏حضار: اهالی کنگاور‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

اسلام، کاملترین مکاتب

‏     ان شاءالله خداوند همه تان را حفظ کند. موفق باشید. هم خواهرها را هم برادرها را.‏‎ ‎‏ان شاءالله خداوند در تحت پوشش اسلام و زیر سایۀ امام زمان ـ سلام الله علیه ـ همه را‏‎ ‎‏حفظ کند. و همه با کوشش واحد همان طور که تا این حد رسیدیم ان شاءالله برسیم به‏‎ ‎‏آنجایی که اسلام را بتوانیم در همه جا بسط بدهیم. ‏

‏     اسلام یک مکتبی است که مع الأسف، شناخته نشده است یا کم شناخته شده است.‏‎ ‎‏نگذاشتند که اسلام را توده های مردم بشناسند. حتی حکومت اسلامی که یک امر‏‎ ‎‏ضروری بوده است در احکام اسلام، در بین ملتهای اسلامی مطرح نبوده است. خیال‏‎ ‎‏می کردند حکومت اسلامی مثل حکومت این رژیمهای متداول عالم است. اسلام همه‏‎ ‎‏چیز است. برای اینکه دستور خدای تبارک و تعالی است. و برای همۀ ابعادی که انسان‏‎ ‎‏دارد. در هیچ رژیمی از رژیمهای دنیا این مسائلی که در اسلام مطرح است مطرح نیست.‏‎ ‎‏در دنیا ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ تمام حکومتها همان مسئلۀ حکومت مطرح است، و اکثرشان حکومت‏‎ ‎‏جائرانه است، اگر نگوییم همه شان.‏

‏     در اسلام حکومت یک راهی است، برای آنکه مقصد اسلام است، و این تعلیماتی‏‎ ‎‏که از اسلام آمده است هم شامل زندگی طبیعی انسان است. لکن مقصد این نیست. و هم‏‎ ‎‏شامل ترقیات معنوی انسان است، تا برسد به جایی که انسان یک انسان الهی بشود که آن‏‎ ‎‏مقصد است تمام. ‏


‏     دستورات اسلام برای ترقی دادن انسان است از عالم طبیعت به ماورای عالم طبیعت.‏‎ ‎‏انبیا آمده اند که مردم را دستشان را بگیرند و از این ظلمتهایی که در این عالم هست نجات‏‎ ‎‏بدهند و به عالم نور برسانند.‏

‏     همه چیز وسیلۀ رسیدن به عالم نور است، که اصلاً در حکومتها و رژیمهای عالم این‏‎ ‎‏مطلب مطرح نیست. یک مطلبی بوده است که مطرح شده است در مکتب انبیا، و‏‎ ‎‏دستورات انبیا عمل نشده است تا حالا. در زمان خود رسول الله هم یک قدریش عمل‏‎ ‎‏شده است. تبلیغ شده است لکن، باز نشده، آنطور که می خواستند. در زمان امیرالمؤمنین‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ هم همین طور. نشده است آن که می خواستند. و بعدها هم که دیگر‏‎ ‎‏حکومتهای جور که آمده اند؛ مثل خلفای بنی امیه و بنی العباس، و بعد هم حکومتهایی که‏‎ ‎‏بین مسلمین بوده است.‏

رژیم شاهنشاهی، بدترین حکومتها

‏     رژیم شاهنشاهی که بدترین حکومتها در عالم بوده است یا از بدترین حکومتها، هیچ‏‎ ‎‏ارتباطی با اسلام نداشته است، و هیچ مسائل اسلام در آن مطرح نبوده. گاهی ادعای یک‏‎ ‎‏مطلبی، مثلاً، ملاحظه کردید که محمدرضا ادعا می کرد که عدالت اجتماعی، عدالت‏‎ ‎‏اسلامی. لکن او خبر نداشت از این که عدالت اسلامی چی هست. از اسلام چیزی‏‎ ‎‏نمی دانست.‏

‏     از این جهت اسلام باید گفت که غریب است. همان طوری که غربا را کسی‏‎ ‎‏نمی شناسد اسلام را هم نگذاشتند شناسایی بشود. «اصل حکومت در اسلام» مطرح نشده‏‎ ‎‏است. هر وقت صحبتش پیش می آید، حتی بین خود مسلمانها، باز صحبت می شود به‏‎ ‎‏این که خوب این امر سیاسی است؛ به ما چه ربط دارد. روحانیت باید از سیاست جدا‏‎ ‎‏باشد! مسجد مال روحانیون، فقط بروند توی مسجد! اسلام را حبسش کرده اند توی‏‎ ‎‏مسجد. فقط در صورتی که اسلام در همین قشر دنیایی و طبیعی اش هم در میدان بیشتر‏‎ ‎‏بوده تا مسجد. ‏


رسالت پیامبران، نجات انسانها

‏     زمان رسول الله سیزده سالی که در مدینه بودند هیچ سالی بی جنگ نبود. همه اش‏‎ ‎‏جنگ بود. جنگ نه جنگی که این حکومتها می کنند. برای رساندن مردم به سعادت.‏‎ ‎‏پیغمبرها می بینند که مردم غرق دارند می شوند؛ غرق در آتش می شوند. آنها می بینند آن‏‎ ‎‏ظلمتهایی که به ماها احاطه کرده است، و آن چیزهایی که ما را دارد می کشد طرف چاه‏‎ ‎‏ویل؛ جهنم. آمده اند که ماها را نجات بدهند. با موعظه نجات بدهند. با زور نجات‏‎ ‎‏بدهند.‏

‏     پیغمبر اکرم ـ در یک جایی نقل است که ـ دیدند که یک عده ای را اسیر کرده اند و‏‎ ‎‏دارند می آورند. ـ اینطور هست که ـ فرمود من باید با غل و زنجیر اینها را به بهشت ببرم.‏‎ ‎‏پیغمبرها آمدند که مردم را هدایت کنند. نیامدند جهانگیری کنند. نیامدند که سلطنت‏‎ ‎‏کنند. نیامدند که یک قدرتمندی کنند. همۀ قدرتهایشان را روی هم می گذارند که نجات‏‎ ‎‏بدهند این انسانی که باید یک موجود الهی باشد. یک موجود ملکوتی باشد، و حالا از‏‎ ‎‏حیوان پست تر شده است. آنها برای این خدمت آمده اند. برای خدمت به انسان آمده اند.‏

‏     انسان اصلش بحث آنهاست، و ساختن انسان بحث آنهاست. دیگر رژیمها اصلاً به‏‎ ‎‏این مطلب توجهی ندارند، و نمی دانند قصه چیست. نمی فهمند اینجا را. آنها همان‏‎ ‎‏جهات حیوانی را تقویت می کنند. جهت سبعی‏‎[1]‎‏ را تقویت می کنند. آدم خوری را،‏‎ ‎‏آدم کشی را. انبیا می خواهند مردم را از این ظلمتها، از این گرفتاریها، از این ظلمها، از این‏‎ ‎‏ستمگریها بیرون بیاورند. ‏

ظلم ستیزی و عدالت گستری 

‏     کوشششان این است. کوشش همۀ مردم باید این باشد که زیر بار ظلم نروند. همان‏‎ ‎‏طوری که ظلم حرام است، زیر بار ظلم رفتن هم حرام است. مظلوم شدن غیر زیر بار ظلم‏‎ ‎‏رفتن است. آدم باید تا آنجا که قدرت دارد زیر بار ظلم نرود. یک وقت زور است دیگر،‏

‏چه بکند؟ باید تن ندهد به ظلم. کوشش کند که ظلم را برطرف کند. در دستورات اسلام‏‎ ‎‏است که اگر کسی آمد توی خیابان، حمله کرد به کسی بکشیدش. دفعش کنید ولو کشته‏‎ ‎‏بشود. اگر کسی آمد حمله کرد به شما، ولو بخواهد مالتان را ببرد دفعش کنید، ولو کشته‏‎ ‎‏بشود. جلو ظلمش را بگیرید. نباید انسان تن در بدهد به اینکه یک کسی بیاید به او ظلم‏‎ ‎‏کند. حکومت اسلامی اگر پیدا شد قطع ریشۀ ظلم است. یعنی حاکمش هم نمی تواند ظلم‏‎ ‎‏بکند. رئیس دولتش هم نمی تواند ظلم بکند. اولاً موظف است نکند. ثانیاً بخواهد بکند‏‎ ‎‏نمی گذارند او را. حکومتهای اسلامی حکومتهای عدالت است. برای عدالت آمده اند.‏‎ ‎‏حکومتها نیامدند که به مردم بزرگی بفروشند. حکومتها خدمتگزار باید باشند. اگر از‏‎ ‎‏خدمتگزاری تخلف بکنند خلاف موازین اسلام است. اینطور نبوده است که حکومتهای‏‎ ‎‏صدر اسلام بخواهند که یک آقایی به مردم بفروشند. بخواهند که قدرتمندی کنند. آنها‏‎ ‎‏برای خدمت به مردم و جنگهایی که می کردند هم، خدمت به مردم بوده و تمام‏‎ ‎‏اقداماتشان برای این بوده است که مردم را نجات بدهند. ‏

آرامش قلبی در حکومت اسلامی

‏     اگر ماها همه بتوانیم دست به دست هم بدهیم و این نهضت را به نتیجه برسانیم به‏‎ ‎‏طوری که محتوای این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند، و آنطوری که دستورات‏‎ ‎‏اسلام است عمل بشود، برای همۀ گروهها رفاه هست، آرامش قلبی و طمأنینه هست.‏‎ ‎‏یکی از بزرگترین نعمتهای خدا این است که انسان قلبش آرام باشد. با زیر سلطۀ اجانب و‏‎ ‎‏بدتر از او زیر سلطۀ حکومتهای جور رفتن قلبها مطمئن نمی شود. نمی داند حالا که دارد‏‎ ‎‏می رود به بازار، آیا «سازمان امنیت» می آید، یک بهانه ای می گیرد. یا آن پاسبان می آید،‏‎ ‎‏یک بهانه ای می گیرد. و او را به حبس می اندازند یا نه. در اسلام این مسائل اصلاً مطرح‏‎ ‎‏نیست. در اسلام هر کس باید از خودش بترسد. از حکومت نباید بترسد. برای اینکه‏‎ ‎‏حکومت عدل است. اگر خودش کاری کرد که باید بهش رسیدگی بشود، خودش ظلم‏‎ ‎‏کرد، حکومت عدل جلوی این ظلم را باید بگیرد. اما، حاکم اسلامی یک قدم برای ظلم‏

‏و تعدی برنمی دارد. دستورات اسلام است این. یک پاسبانی که اسلامی است تعدی به‏‎ ‎‏هیچ کس نمی کند. یک ارتش اسلامی نباید تعدی کند به کسی. همه باید خدمت ملتها را‏‎ ‎‏بکنند. شما دعا کنید که دست اینهایی که الآن دارند اخلال می کنند به این جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، اخلال می کنند به این نهضت کوتاه بشود.‏

‏     و ان شاءالله همه تان با سعادت و سلامت و صحت این راه را طی بکنید تا این مراحل‏‎ ‎‏دیگری هم که هست تحقق پیدا بکند. و همۀ ملت مطمئن باشند که اسلام به صلاح همه‏‎ ‎‏است ان شاءالله .‏

‎ ‎

  • ـ درندگی.