آقایى بود به نام شیخ محمد لاهیجى که در خدمت آقا ضیاء عراقى تلمذ کرده و اهل فضل و اهل باطن و معنى و از بزرگان نجف بود. ایشان هر روز از منزلش در محله مشراع براى زیارت و قرائت زیارت عاشورا به حرم حضرت امیر(ع) مشرف مىشد و بر این کار مداومت داشت.
او فردى وارسته بود و من به ایشان ارادت داشتم. روز بعد از فوت مرحوم آیت اللّه حکیم و در بیرونى منزل آیت اللّه سید عبدالهادى شیرازى، خواب عجیبى برایم نقل کرد و گفت: «خواب دیدم از منزل براى زیارت و خواندن زیارت عاشورا به قصد حرم راه افتادم. هر چه به حرم نزدیکتر مىشدم صداى همهمهاى که بیانگر ازدحام مردم در حرم بود، بیشتر به گوش مى رسید. به آنجا که رسیدم. انبوه جمیعت چنان بود که نمىشد به حرم راه یافت. در آنجا بود که دیدم منبرى به بلندى گلدستههاى حرم گذاشتهاند و آقاى خمینى برفراز آن به صحبت مشغولند.
مضمون صحبت امام بنیانگر این شعر حافظ بود که «مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک» و به مردم مىگفت: «من رجل آسمانى هستم که براى هدایت مردم به اینجا آمدهام.»
آقاى لاهیجى مىگفت: تعبیراین خواب این است که مرجعیت و زعامت و ریاست و همه چیز به آقاى خمینى خواهد رسید. وى تأکید کرد؛ تا وقتى که من در نجف هستم، این خواب را براى کسى بازگو نکن!
منبع: سبوى نور، (خاطراتى از کرامات امام خمینى «س»)، به کوشش غلامعلى رجایى ـ فرامرز شعاع حسینى، ص14.
.
انتهای پیام /*