اساساً امام از تظاهر خوششان نمی‏آمد. به عکس به کسانی که اهل تظاهر نبودند علاقه داشتند، مثلاً ایشان از تیمسار ظهیرنژاد خوششان می‏آمد زیرا وی اهل تظاهر نبود، هر روز ریشش را تیغ می‏زد و همانطور خدمت امام می‏رسید. خیلی‏ها می‏خواستند ایشان را جابجا کنند ولی امام حاضر نمی‏شدند. یک روز عده‏ای از فرماندهان ارتش از جمله فرمانده نیروی هوایی که بعد معلوم شد آدم مغرضی بود و ریشی هم گذاشته بود، خدمت امام آمده بودند. قرار شد فرمانده نیروی هوایی گزارش بدهد؛ تا قبل از گزارش شروع کرد به خواندن دعای فرج. آقای ظهیرنژاد به او گفت: «آقا عوام نیستند، حرفت را بزن» امام از این سخن خوششان آمد و خندیدند.

منبع: حوزه، ش 45 ـ ص 61 و 62

. انتهای پیام /*