مجله کودک 326 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 326 صفحه 9

ناگهان یک مرد زیبا و نورانی جلوی او آمد. چند نفر از دوستانش همراه او بودند. مرد نورانی امام کاظم (ع) بود. او جلوی مرد سیاه نشست. با مهربانی حال او را پرسید. مرد سیاه به صورت امام (ع) خیره شد و شروع کرد به حرف زدن. حرف هایش غمگین بود. او گرسنه بود. امام کاظم (ع) مثل پدری مهربان گفت : «چه می خواهی بگو برایت آماده کنم؟» مرد سیاه با خوشحالی پاهایش را جمع کرد و دوباره حرف زد. امام کاظم (ع) به حرف هایش خوب گوش داد. بعد برخاست تا برای کمک به او دست به کار شود. یکی از همراهانش آهسته صورتش را جلو برد و از امام پرسید : «ای پسر پیامبر (ص) ، چرا شما با این آدم سیاه و بیچاره حرف می زنید. شما خیلی بزرگ هستید!» امام کاظم (ع) از حرف او ناراحت شد و گفت : «چرا تعجب می کنی. درست است که این مرد سیاه است ، اما بنده ی خداست. او برادر ماست. پدر همه ی ما حضرت آدم (ع) است.» مرد با حرف های امام کاظم (ع) سر به زیر انداخت و با خجالت کنار رفت. مرد سیاه با خوشحالی برخاست تا همراه امام کاظم (ع) به خانه اش برود. او دیگر غصه دار نبود. «دوست» سالروز میلاد پربار امام موسی کاظم (ع) را تبریک عرض می نماید. این هواپیما جایگاه خلبان مناسبی داشت و دید خلبان در حداکثر وضعیت مناسب بود. لاکهید لایتینگ از سال 1941 وارد نبرد شد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 326صفحه 9