گلزار نامه ها (50)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1390

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

گلزار نامه ها (50)

گلزار نامه ها (50)

(ترجمه چند نامه خارجی)

‎ ‎

‏ ‏

فرستنده: سزایی آتاسوی(مهندس ماشین، امور آهن و فولاد) 

کشور: ترکیه

تاریخ: 27 / 2 /  1982

زبان: ترکی

‏به مناسبت سالگرد ولادت حضرت محمد(ص) عمیقترین احتراماتم را به شخص محترمتان و ملت ایران تقدیم می کنم. از خداوند متعال می خواهم که بر طبق فرمایش حضرت محمد(ص): صلح دارای خیر است، سعادت و سلامتی دنیا و آخرت را نصیب عالم اسلام و انسانیت بفرماید. بنده همیشه از ابراز محبت، احترام و اعتماد بی پایان خود نسبت به ذات عالیتان احساس شرف می کنم. ‏

‏ ‏

‏ ‏

فرستنده: مقبوله چلیک

کشور: ترکیه

تاریخ: 26 /  9 /  1982

زبان: ترکی

‏رهبر دینی خیلی محترم و گرانقدر جناب آقای آیت الله خمینی!‏

‏ابتدا احترامات خود را تقدیم کرده و عید قربان را از صمیم قلب تبریک می گویم. از ‏


‏خداوند متعال می خواهم که این عید پیام آور صلح و خوشبختی برای تمام کشورهای اسلامی و شما باشد. من یک ترک و زن مسلمان هستم که از شما تقدیر می کنم. به خاطر دلبستگی زیادم به      دین، کسانی مثل شما را که دلدادۀ دینشان هستند خیلی دوست دارم و احساس احترام نسبت به شما دارم. شما رهبری هستید دارای درایت و سخنان با نفوذ؛ از این جهت احترامم نسبت به شما بی نهایت است. شاه سابق ایران [محمد]رضا پهلوی را دوست نداشتم. کسی بود خودپسند، مغرور و متکبّر. مغرور بودن فقط و فقط شایستۀ خداوند است. خداوند دشمن آدم مغرور است؛ چنانکه به سزای عملش رسید. شما باعث شدید که من ایران و ملت ایران را دوست داشته باشم. در حالی که مشغول رساندن ایران به رفاه هستید شروع شدن جنگ از طرف عراق ما ترکهای مسلمان و مرا بسیار ناراحت کرده است. جنگ بین دو مسلمان چیزی نیست به غیر از اینکه دشمنان دین را خوشحال می کند. از خداوند متعال می خواهم که در آینده نزدیک کشورتان به رفاه و سلامتی برسد و باور کنید که در نمازهای پنجگانه ام دعا می کنم. این جنگ مرا خیلی ناراحت می کند. عاملان آن نابود شوند آمین. ‏

‏رهبر محترم! ‏

‏من شما را به عنوان برادر بزرگ می دانم اگر شما هم مرا به عنوان خواهرتان قبول دارید و به نامه ام هر چند در دو سطر هم باشد لطف کرده جواب بدهید مرا خیلی خوشحال خواهید کرد. ما خانوادگی شما را دوست داریم. با نامه نمی شود این محبت را ابراز کرد. بچه ها عکسی از شما را که از روزنامه بریده اند در یک گوشه دیوار نصب کرده اند و پائین آن نوشته: رهبر دینی ایران من دارای 4 پسر و 1 دختر هستم و همه شان دستهایتان را می بوسند. اگر توانستیم محبتی را که نسبت به شما داریم ابراز کنیم خوشبخت هستیم. بر ملت ایران درود فرستاده و چشمهایشان را می بوسم. عمیقترین احترامات و محبتهایمان را تقدیم شما رهبر مسلمان و گرانقدر می کنیم. به امان خدا. ‏

‏ترجمه کارت: ‏

‏رهبر دینی محترم آیت الله خمینی: عید قربان را از جان و دل تبریک گفته و چشمهای ملت ایران را می بوسم و برای شما خواستار بهترین روزها هستم. خداوند پشت و پناهتان باشد. ‏


فرستنده: آی هان گؤچر

کشور: ترکیه

تاریخ: 24 / 4 / 1987

زبان: ترکی استانبولی

‏پدر بزرگوار و ارجمندم‏

‏روزۀ ما رمضانتان مورد قبول و عنایت درگاه با عزت حضرت حق واقع شود. قبل از تقدیم سطور و خطوط ناچیزم با تقدیم گرمترین و صمیمانه ترین سلامهای قلبی، احترام و محبتهای خاص خود را تقدیم داشته، دو دست مبارکتان را  از سر حسرت و اشتیاق می بوسم. ‏

‏پدر گرانقدرم حالتان چطور است؟ آیا در کمال صحت و عافیت هستید؟ سلامتی و صحتتان را از خداوند متعال تمنی و درخواست می نمایم. اگر جنابعالی نیز از سر لطف و صفا جویای حال پسرتان شده باشید سپاس و حمد خدای را که صحیح و سالم هستم و از دستانتان می بوسم. ‏

‏پدر ارجمندم! چند روز قبل از این، یک نامه به عنوان عادت به حضرتعالی به خدمتتان ارسال کردم که جوابش را هنوز نیز دریافت نکرده ام. پدر بزرگوارم جمعیت 247 نفره در خدمت و تحت فرمان شما هستیم و هر دستوری بفرمایید حاضر به اجرای آن هستیم تا آخرین قطرۀ خونمان. ‏

‏برا ی این جمعیت 247 نفره، ما باید خانه ای تهیه کنیم زیرا جایی برای اجتماع نداریم. ‏

‏حضرت بزرگوار!‏

‏این فداکاری را از شما انتظار داریم. برای این جمعیت کارهای زیادی انجام دادم. تنها مشکل اساسی نداشتن خانه است. اگر خانه ای داشته باشیم مشکلات دیگرمان برطرف خواهد شد. ‏

‏به مادر ارزشمندم که اسمشان را نمی دانم سلام عرض می کنم. وی تنها، مادر من نیست. بلکه مادر تمامی مسلمانان جهان است. به برادران بزرگوارم سلام عرض می کنم و از راه دور حال و احوالشان را جویا می شوم. ‏

‏پدر بزرگوارم! اگر خداوند نصیب ما گرداند و قبض روحمان نکند همراه همسرم برای زیارت حضرتعالی و دستبوسی خدمت خواهیم رسید. . . ‏

‏پدر بزرگوارم! خداوند از عمر من بکاهد و بر عمر شما بیافزاید. زیرا مادامی که شما زنده ‏


‏باشید ما نیز زنده خواهیم بود. قسم به اسم حق خداوند اگر شما نباشید ما نیز زنده نمی مانیم. و بدون تو خداوند جان ما را نیز بگیرد. ‏

‏ ‏

‏ ‏

فرستنده : هیبمیلس

کشور: ایالات متحده آمریکا

تاریخ: 18 / 2 / 89

زبان: انگلیسی 

‏  خلاصه نامه: من متولد فرانکفورت آلمان می باشم و در حال حاضر مقیم کالیفرنیا هستم. کار من نویسندگی است. کتابهای زیادی نوشته ام ولی از آنجا که عضو مافیا در آمریکا نمی باشم (وابسته به دولت آمریکا نیستم) به من اجازه چاپ کتابهایم  را نمی دهند. من  مسیحی نیستم و بسیار علاقمند به دین اسلام هستم و در این خصوص از شما درخواست دارم اطلاعات بیشتری در اختیار من قرار گیرد. ‏

‏ ‏

‏ ‏

فرستنده: لوئس وگا

کشور: اسپانیا

تاریخ: 7 / 6 / 1984

زبان: اسپانیایی

‏حضرت آیت الله روح الله خمینی؛‏

‏من از رفتاری که در برابر کشورتان اعمال کردید بسیار خوشحالم، در حالی که انقلاب را با پشتوانة خود تثبیت و تقویت نمودید و با امپریالیسم مخالفت کردید. ‏

‏از شما سپاسگزارم اگر محبت نمائید عکسی با دست نوشتة خودتان به یاد حضور شما برایم ارسال دارید. با درود. ‏

‏ ‏


فرستنده : نوریس یودی

کشور: ایالات متحده

تاریخ: 7 / 12 / 67

زبان: انگلیسی 

‏خلاصه نامه: با احترامات فائقه، من مسیحی و از کشور ایالات متحده آمریکا هستم. در یافتن طریقت و شریعت از حضرتعالی درخواست راهنمایی دارم. غرب همچون دیواری مستحکم در برابر من  بوده و مانع از یافتن حقیقت می شود. ‏

‏ ‏

‏ ‏

فرستنده : محمد بلال

کشور: نیجریه

تاریخ: 7 / 9 / 92

زبان: انگلیسی 

‏سلام علیکم : ‏

‏بدینوسیله از شما تقاضا می شود که تعدادی از کتب اسلامی موجود در بازار همچنین چنانچه مقدور است پوستر ، عکس و تقویم منتشره خود را برایم ارسال نمایید. همچنین تقاضا دارم که فرم اشتراک دائمی برایم بفرستید . ‏

‏ارادتمند شما‏

‏ ‏

فرستنده: خوزه رودریگز

کشور: اسپانیا

تاریخ: 13 / 5 / 1986

زبان: اسپانیایی

‏جناب آیت الله خمینی ارجمند‏

‏قبلاً از حضور شما به خاطر مزاحمتم عذرخواهی می کنم و عقیدة بی تظاهر خود را راجع به موقعیت کنونی سیارة خودمان خصوصاً قارة اروپا عرض می کنم. قبل از هر چیز خدمت شما عرض ‏


‏می کنم که من عاشق دنیای عرب هستم و عاشق مکتب فکری و عقیدتی قرآن هستم که چه خوب حضرت محمد(ص) را به ما می شناساند. موقعیت کنونی قاره اروپا، خصوصاً اروپای غربی خیلی دارای هرج و مرج است. من این را می گویم چون که مردم از یک جهت، خدانشناس هستند، یعنی به خدا فکر نمی کنند و اگر هم فکر کنند عمل را از روی تظاهری واقعاً بزرگ انجام می دهند. روراستی در قلب هایشان وجود ندارد. از جهتی دیگر مردم در جامعه ای زندگی می کنند که توسط زشتی(الکل و مواد مخدر) و اعمال غیر اخلاقی (بدن های لخت در اماکن عمومی، مجله های غیر اخلاقی و غیره) حکمرانی می شود. ‏

‏مسائل این گونه هستند، عقیدة بی تظاهر من راجع به شما ایرانی هاست. شما می بایستی که صلح را با عراق امضاء کنید و به این جنگ برادرکشانه خاتمه دهید و هر دو کشور یکی شوید و در یک وحدتی همچنین با کشورهای عرب مسلمان تهاجمی را علیه قاره اروپا انجام دهید مخصوصاً همان طور که قبلاً گفتم اروپای غربی. ‏

‏بله، از جهت دیگر می توان مکتب فکری و عقیدتی محمد (ص) را به کشورهای دیگر که الان مکتبی ندارند رساند و از جهتی دیگر به این فساد و اعمال غیر اخلاقی که قبلاً راجع به آن صحبت کردم پایان داد. بسیار خوب دیگر مزاحمتان نمی شوم از شما به خاطر مزاحمتم عذرخواهی می کنم و از شما خداحافظی می کنم در حالی که برایتان محترمانه ترین سلام ها را می فرستم. ‏

‏ ‏

‏ ‏

فرستنده: نامشخص

کشور: مکزیک

تاریخ: 25 / 2 / 1985

زبان: اسپانیایی

‏حضرت آیت الله خمینی: ‏

‏با احترام فراوان، این نامة کوتاه را برای شما می نویسم با این امید که هرچه سریع تر به آگاهی شما برسد. ‏


‏با نوشتن این نامه که به طور مسلم با نگرانی آن را انجام می دهم، نمی خواهم با مفاد این نامه به هیچ وجه توهینی شده باشد، بنابراین قبل از هر چیز و در وهلة اول احترام و اکرام فراوانم را به تمامی مذاهب مسیحی و غیرمسیحی تقدیم می دارم. ‏

‏دوم ژوئن سال 1984 نامه ای برایتان ارسال نمودم که انشاء الله قدری از محتوای آن را به خاطر بیاورید. همان طور که در آن نامه برایتان توضیح دادم، نوشتن نامه به شما برای من خطر بسیار بزرگی در بر دارد، به جهت اینکه باید به ایالات متحده امریکا بروم. ‏

‏نوامبر 1984 گذشته با احترام فراوان نامة درخواست کمک شخصی از شما و مجلس ایران را دربارة همان تقاضایی که از جناب رئیس جمهور مکزیک در مورد موانع و مشکلاتی که دارم، برایتان ارسال کردم. ‏

‏اما فقط با فکر کردن در مورد جنگ ایران و عراق و موضوعات و مشکلات دیگری که می توانند وجود داشته باشند، من بیش از این نمی نویسم. ‏

‏اما با تمام احترام، علیرغم بسیاری چیزها و اینکه هر کس هرچه می خواهد بگوید، می خواهم به شما بگویم که تمام پیروان محمد پیامبر را بسیار زیاد می ستایم و شخصاً دوست داشته ام از پیروان پیامبر باشم. (امیدوارم که توهینی به میهن پرستان و ملی گرایان مکزیک نباشد. )‏

‏همچنین می خواهم به شما بگویم بسیار صادقانه آرزو می کنم که هرچه زودتر بهبود و تسکین یابید. ‏

‏حضرت امام: ‏

‏می خواهم با احترام فراوان مجداً به درخواست و خواهش خود به نام یهوه، الله و سرورمان حضرت مسیح، اصرار ورزم، می خواهم تقاضا کنم که لطفاً اگر راهی وجود دارد که شما بتوانید به صلح محترمی نائل شوید، لطفاً حضرت امام مکرم برای رسیدن به آن صلح تلاش نمائید. آن را به نام یهوه یا الله به نام سرورمان حضرت مسیح به نام تمام خانواده ها و زنان و کودکان و به نام تمام آئین های ایرانی، از شما تقاضا می کنم. ‏

‏این همه جنگ، این همه بدبختی و این همه خونریزی مرا غمگین و نگران می کند. می فهمم ‏


‏که تقاضاها و درخواست ها، بسیار است، همچنین می دانم هر صلحی دلایل خودش را دارد اما می خواهم بگویم این نامه از روی احساساتم نوشته شده است و اگر باعث رنجش شما شده ام، خواهش می کنم لطفاً مرا ببخشید. ‏

‏بزرگترین آرزوی من این است که انشاء الله خیلی زود آرامش و بهبودی حاصل شود. ‏

‏احتراماتم به خانوادة محترم شما. ‏

‏با احترام‏

‏ ‏

‏تنها مسئول محتوا و ارسال این نامه خودم هستم و خانواده ام بی اطلاعند. ‏

‏لطفاً به خاطر تمام اشتباه و نقائص املایی مرا ببخشید. ‏

‏کپی یکی از نامه هایی را که برایتان ارسال کردم، به ضمیمه برایتان ارسال می دارم. ‏

‏ ‏

‏ ‏

فرستنده: Juan Garcia Cipres

کشور: اسپانیا

تاریخ: 1 / 4 / 1989

زبان: اسپانیایی

‏حضرت آیت الله خمینی‏

‏با احترام و ستایش فراوان برایتان نامه می نویسم. هر چند ستایشم نسبت به شما درست بیان نشود. هیچ کس نمی تواند مانع آن شود. نظر به اینکه کنسولگری شما را در راهنمای تلفن پیدا نکردم، جسارت کردم تا شخصاً برای شما در ایران نامه بنویسم. از شما تقاضا می کنم اگر تشریفات نوشتن نامه به شخصیتی همچون شما را نمی دانم، مرا عفو کنید. ‏

‏خوب، علت اینکه برای شما نامه نوشته ام به خاطر شور و شوق و تعصب مذهبی است که قرآن، الله و محمد، پیامبر شما تعریف می کند. بر خلاف این مرد کثیف که سلمان رشدی است (در کتاب آیات شیطانی). شما نگهبان صدیق و امین قرآن هستید. و دنیای عرب و حتی دشمنان ‏


‏شما، با شما هستند زیرا ایمان و عقیدة یکسان به هم می پیوندند. آنچه شما از ما می خواهید و خود رعایت می کنید، رعایت نمی شود، چون بدبختانه ما کاتولیک ها یک آیت الله خمینی نداریم. زیرا در فیلم «آخرین وسوسة مسیح» از کارگردان "اِسکور سِه سِه"، حضرت مسیح ما را با اخلاق جنسی، فکر و ذهنی قهقرایی و عیاش، برای ما به تصویر کشیدند و دنیای غرب به استثنای عده کمی، آن را پذیرفتند. ‏

‏من برای شما نامه می نویسم نه فقط برای ستایش شما به شکلی که در قرآن تعریف می کند، بلکه برای ستایش شما و عربهاست که بسیار گران و عظیم است، بدون تظاهر و جلوه گری فراوان همان طوری که باید باشند، نه مانند مذاهب دیگری که از ردای حضرت عیسی مسیح - تجارت ها و معاملات خود را انجام می دهند- که از مؤمنین و معتقدین نیستند. ‏

‏شما همچنان نماز می گزارید و دعا می خوانید و همگی در همین حال بدون تظاهر هستید و برای زمانی که مرگ فرا برسد خود را مهیا می کنید زیرا ایمان و تعصب مذهبی شما آن را تلقین می نماید. و شما به خاطر ایمانتان، جان و زندگی خود را می دهید، نه همانند مذاهب دیگر- تکرار می کنم- که بسیار حرف می زنند اما ترس زیادی از مرگ دارند، نظر به اینکه برای آن (مرگ) آماده نیستند. ‏

‏حضرت آیت الله خمینی، تقاضا می کنم به خاطر جسارت نوشتن این نامه به حضرتعالی مرا عفو نمائید زیرا ستایش من نسبت به شما مرا وادار کرد تمام تشریفات را کنار بگذارم و احساس می کنم که نوشتن هم نمی دانم و نمی توانم به زبان عربی احساسات و افکارم را از صمیم قلب به زبان خودم بیان کنم. ‏

‏آغوش گرم این حقیر را بپذیرید که آن را به شما و تمام مردم عرب تقدیم می کنم. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎