مجله خردسال 69 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 69 صفحه 4

بازی خواب و ماه سرور کتبی شب بود. پدر خوابیده بود. مادر خوابیده بود. خواهر بزرگ مینا خوابیده بود. اما مینا بیدار بود. مینا نمی­خواست بخوابد. مینا با خودش گفت: «حالا چه کار کنم؟ همه خوابند. کسی با من بازی نمیکند.» رفت سراغ تلویزیون­و آن را روشن کرد. تلویزیون گفت: «یک دختر کوچولو در نیمههای شب؟! ... عجیب است.» مینا گفت: «برایم شعر جوجه طلایی بخوان!» تلویزیون گفت: «حالا نیمه شب است و من اجازه ندارم شعر جوجه طلایی بخوانم.» مینا تلویزیون را خاموش کرد و رفت سراغ یخچال. به یخچال نزدیک شد و گفت: «تو بیداری؟» یخچال گفت: «بله، بیدارم.» مینـا خندید و گفت: «چه خوب! من دنبال کسی می­گردم که با من بازی کند. تو بازی میکنی؟» یخچال گفت: «نمیتوانم بازی کنم. کار دارم. اگر یک لحظه کار نکنم، همهی غذاهای من خراب میشود.» مینا غصهاش شد. یک دفعه چشمش افتاد به ساعت دیواری. ساعت دیواری تک­تک صدا میکرد. مینا به ساعت دیواری نزدیک شد و گفت: «تو بیداری؟» ساعت دیواری گفت: «بله بیدارم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 69صفحه 4