مجله خردسال 84 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 84 صفحه 4

خواب جوجه قمبل مرجان کشاورزی آزاد یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ­کس نبود. جوجه­ی زرد و کوچولویی بود که خیلی خیلی تپلی بود، برای همین هم همه او را جوجه قمبل صدا می­کردند. یک شب، جوجه قمبل خواب عجیبی دید. خواب دید که یک پروانه­ی زیبا روی سرش نشست و گفت: «جوجه قمبل! من همیشه روی سر تو می­مانم!» صبح، وقتی جوجه قمبل از خواب بیدار شد، خوابی را که دیده بود برای مادرش تعریف کرد. خانم مرغی، جوجه، قمبل را ناز کرد و گفت: «چه خواب قشنگی!» جوجه قمبل با این که هنوز به پروانه­ای که توی خواب دیده بود فکر می­کرد. از لانه بیرون رفت تا بازی کند. روی گلهای باغچه، پروانه­ای نشسته بود. جوجه قمبل به او گفت: «دیشب، تو به خواب من آمده بودی؟» پروانه گفت: «من شبها هیچ کجا نمی­روم. نه به خواب تو و نه به خواب هیچ کس دیگر! دیشب توی خواب خودم بودم.» همین موقع دو تا پروانه­ی رنگارنگ پر زدند و روی گل نشستند. جوجه قمبل گفت: «شاید یکی از شما، دیشب به خواب من آمده بود!» پروانهها گفتند: «نه! ما دیشب توی خواب خودمان بودیم.» بعد هم هر دو با هم خندیدند. جوجه قمبل می­خواست برگردد که زنبور کوچولویی او را صدا کرد و گفت: «جوجه قمبل! دیشب توی خواب چه دیدی؟» جوجه قمبل گفت: «خواب دیدم که یک پروانه ی قشنگ روی سرم نشست و گفت که همیشه روی سرم می­ماند!» زنبور نزدیک­تر آمد و گفت: «راست گفته! چون الان هم روی سر تو نشسته است.» جوجه قمبل با تعجب پرسید: «روی سر من؟»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 84صفحه 4