مجله خردسال 231 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 231 صفحه 4

کمک،کمک فریبا کلهر یک روز بهاری، خرگوش چاق و چله­ای توی جنگل قدم می­زد و آواز میخواند، یک دفعه زیر پایش خالی شد و توی گودالی افتاد. خرگوش داد و بی­داد کرد و کمک خواست و گفت:«آهای! یکی نیست به من کمک کند؟» همین موقع سنجابی که به دنبال شاپرکها می­دوید صدای خرگوش را شنید، به گودال نزدیک شد و پرسید:«کی توی گودال افتاده ؟» خرگوش گفت:«منم کمک کن بیایم بیرون.» سنجاب گفت:«ولی من نمیدانم چه­طور تو را بیرون بیاورم. می­خواهی برایت آواز بخوانم؟» خرگوش عصبانی شد و گفت:«اگر نمیتوانی کمک کنی، برو کنار بگذار هوا بیاید!» کمی بعد، سرو کلهی قورباغهی سبز پیدا شد. وقتی فهمید خرگوش توی گودال افتاده، کمی قور­قور کرد و گفت:«تو باید از گودال بیرون بیایی!» خرگوش که خسته و عصبانی بود داد زد:«خب چرا مرا بیرون نمیآوری؟» قورباغه سبز گفت:«من به این کوچکی چه­طور میتوانم تو را بیرون بیارم ؟» خرگوش گفت:«اگر نمی­توانی کمک کنی پس برو کنار بگذار هوا بیاید.» کلاغ لب گودال نشست و گفت:«تو آن جا چه کار می­کنی، خرگوش !؟» خرگوش گفت :«من این جا افتاده­ام و نمیتوانم بیایم بیرون، کمک کن!» کلاغ قارقار کرد و

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 231صفحه 4