مجله خردسال 252 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 252 صفحه 6

سیاه! بالا بلند! آقای ما ... سلام، سلام.» ابر سیاه به پایین نگاه کرد. روی زمین یک باغچه­ی زیبا دید. باغچه دوباره گفت:«آهای ...ابر سیاه! بالا بلند! آقای ما ... سلام، سلام.» ابر گفت: «سلام، سلام.» باغچه گفت: «فقط سلام؟!» ابر سیاه کمی فکر کرد وگفت: «تو که باغچه­ی قشنگ این زمینی، ملوسی، زرنگی ... عزیز من می­شی؟ زن مهربان من می­شی؟» باغچه با صد ناز و اَدا گفت: «بلــــــــه!» ابر خندید. باران شد و بارید. بادا بادا مبارک بادا! توی عروسی ابر و باغچه، همه رقصیدند. پرنده پرهایش را پف داد و رقص پَرپَری کرد. کوچه رقص تَرتَری کرد. پشت بام رقصِ جَرجَری کرد. باد هم شاخه­های درخت را گرفت و رقص درختی کرد. چند روز بعد، بچه­های ابرو باغچه به دنیا آمدند:اسم اولی زنبق بود، دومی میخک، سومی هم شقایق.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 252صفحه 6