مجله خردسال 261 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 261 صفحه 22

پدر من... پدر من در یک گاوداری کار می­کند.در آن­جا،گاو های زیادی نگه­داری می شوند. پدرم هر روز محل نگه­داری گاوها را تمیز می­کند.بعد برای گاوها علف و غذای مخصوص مـی­ریزد. هر روز صبـح شیـر گـاوها با دستـگاه دوشیـده مـی­شود و بعـد با ماشیـن حمل شیر به کارخانه برده می­شود تا در آن­جا از شیر، ماست و خامه و پنیر درست کنند. پدرم در گاوداری خیلی زحمت می­کشد.او هر وقت به خانه می­آید آن­قدر خسته است که جلوی تلویزیون خوابش می­برد و چایی­اش سرد می­شود. مادرم می­گوید: «وقتی پدر خوابیده است باید ساکت باشیم تا خوب استراحت کند.»من او را بیشتر از ستاره­های آسمان دوست دارم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 261صفحه 22