مجله خردسال 327 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 327 صفحه 19

این قدر بزرگ و قوی شده ای؟» ........ گفت:« علف تازه می خورم!» ... .......... فوری شروع کرد به خوردن علف ها، اما از مزه ی آن ها اصلاً خوشش نیامد. همین موقع ........ از راه رسید و چیزی نمانده بود که .... زیر پاهای بزرگ ..... له بشود. ....... با دردسر جستی زد و خودش را به دم ..... آویزان کرد و از آن جا هم بالا رفت و زیر گوش .... گفت:« شما چی می خورید که این قدر بزرگ و قوی هستید؟» ...... با خرطومش چند تا برگ چید و در دهان گذاش و گفت:« برگ درخت می خورم!» .......... بی معطلی شروع کرد به خوردن برگ. هنوز چند تا بیشتر نخورده بود که دل درد شدیدی گرفت و داد و گریه اش به هوا بلند شد. با صدای گریه ......ف ........ و .... هم آمدند و از .... پرسیدند:« چی شده؟» و .......... ماجرا را برای آن ها تعریف کرد. ..... گفت:« می خواهم ثل شماها قوی باشم اما نمی شود. ..... گفت:« تو می توانی قوی ترین ......... باشی، هیچ وقت یک ........... به اندازه ی یک ... بزرگ نمی شود.» .. گفت :« وقی ترین..... باید سالم و سلامت باشد. پس جز غذای خودت چیز دیگری نخور! ...... به حرف آن ها گوش کرد و حالا قوی ترین ........ برکه است!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 327صفحه 19