مجله خردسال 379 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 379 صفحه 6

بادکنک گفت:« سرما نخوری! توی آفتاب بنشین تا خشک بشوی.» سنجاقک آمد بپرد توی آفتاب، ول شد روی آب. یک قطره اشک ریخت و گفت:« بال هایم خیس و سنگین شده اند. نمی توانم بپرم! بادکنک گفت:« این که غصه ندارد. نخم را محکم بگیر.» سنجاقک نخ بادکنک را گرفت. بادکنک شنا کرد و شنا کرد تا لب حوض رسید. سنجاقک نشست توی آفتاب. خودش را خوب تکان داد. آب روی بال هایش ریخت. بادکنک را بوس کرد و پرواز کرد. لپ بادکنک، سنجاقکی شد. خوش حال شد و دنبال سنجاقک به آسمان پرید.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 379صفحه 6