مجله خردسال 380 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 380 صفحه 21

به خنده و گفت:« وای! این دماغ است یا شلنگ آب پاشی!» گفت:« مسخره کردن دیگران کار خوبی نیست. با زبان بلندش حشرات را می گیرد و می خورد. با دندان هایش پوست دانه ها را می شکند. با تیغ های پشتش از خودش مراقبت میکند. من با این خرطوم بلندم، آب و غذا را به دهانم می برم. ! تو هم یک دم بلندی داری که با آن می توانی از شاخه ها آویزان شوی. هیچ کدام این ها خنده دار نیست. اگر و و را ناراحت کنی، خیلی زود تنها می شوی و دوستانت را از دست می دهی.» ساکت بود و به حرف های گوش می داد. او کمی هم خجالت کشیده بود. به و و گفت:« اشتباه کردم. مرا ببخشید. گفت:« من دندان هایم را دوست دارم و از داشتن آن ها خجالت نمی کشم.» گفت:« من هم زبان بلندم را دوست دارم و از آن خجالت نمی کشم.» گفت:« من هم خارهای پشتم را خیلی دوست دارم!» با دمش از شاخه ی درخت آویزان شد و گفت:« من هم دمم را خیلی دوست دارم.» خندید و از آن جا رفت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 380صفحه 21