مجله خردسال 384 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 384 صفحه 21

بزرگ روی سرش گرفت و از سوراخ زیر بیرون آمد. گفت:« این ، خانه ندارد. زیر باران خیس شده، می تواند به خانه ی تو بیاید؟» گفت:« بیاید!» پر زد و رفت پایین . گفت:« وای جان! تو حسابی خیس شده ای! زود بیا توی خانه ی من. گفت:« خانه ات کجاست؟» گفت:« این سوراخ خانه ی من است.» گفت:« نه! این جا خیلی کوچک است من نمی توانم به خانه ی تو بیایم.» ، یک به داد و گفت:« پس این را روی سرت بگیر تا زیر باران خیس نشوی!» ، پایین زیر نشست و منتظر ماند تا باران بند آمد. وقتی آفتاب شد. بال هایش را باز کرد تا پرواز کند و برود. اما یک تصمیم مهم گرفت. او روی شاخه ی برای خودش لانه ساخت و برای همیشه آن جا ماند. حالا و و با هم همسایه هستند و هر کس در خانه ی راحت خودش زندگی می کند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 384صفحه 21