مجله خردسال 414 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 414 صفحه 20

گوزن طوطی میمون بچه شیر فراموشکار کی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود. فراموشکار در جنگل زندگی میکرد. یک روز ، را دید که راه میرود و با صدای بلند می گوید: جمع میکنم! جمع میکنم!» پرسید:«چی را جمع میکنی؟» کمی فکر کرد و گفت:«وای! یادم رفت! مادرم گفت که باید یک چیزی را جمع کنم.» غش غش خندید و گفت:«شاید باید میوه جمع کنی!» گفت:«نه میوه نبود. یک چیز خیلی مهم بود.» از بالای درخت گفت:«از کجا میدانی مهم بود؟» گفت:«چون مادرم گفت:«اگر آن را جمع کنم، هیچ وقت چیزی را فراموش نمیکنم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 414صفحه 20