مجله خردسال 418 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 418 صفحه 6

گریهاش را شنید. پرسید:«چی شده کوچولو؟ چرا گریه میکنی؟» ستاره کوچولو گفت:«ستارهها روی زمین سرگردان هستند. دیگر نمیتوانند به آسمان برگردند.» باد فکری کرد. بعد لوله شد و رفت توی دماغ غول. پرههای دماغ غول لرزید. او با صدای وحشتناکی عطسه کرد. همهجا تکان خورد. ستارهها هم پرت شدند توی آسمان. غول از خواب پرید. با گیجی به دور و برش نگاه کرد. دوباره گرسنه بود. روی شکمش کوبید و گفت:«وای! ... چهقدر گرسنهام! باید ستاره بخورم!» اما باد توی گوشش گفت:«بهتر است اول دنبال نخ و سوزن بگردی! چون شکمت سوراخ شده!» غول ستاره خور ترسید. بدو بدو رفت تا نخ و سوزن پیدا کند. ستارهها خندیدند. دوباره کنار هم نشستند. گل گفتند و گل شنیدند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 418صفحه 6