مجله خردسال 419 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 419 صفحه 21

گفت:«حالا توی چاه آویزان میشویم و را نجات میدهیم. و توی چاه آویزان شدند، اما باز هم دست به آنها نرسید. از آنجا رد میشد. جلو آمد و گفت:«بروید کنار! بروید کنار که من آمدم!» و با خوشحالی گفتند:«وای! همهچیز درست شد!» ، دم را گرفت، هم دم را گرفت و هر سه توی چاه آویزان شدند. ، را محکم گرفت و یک، دو، سه ... نتوانستند را از چاه بیرون بکشند! او خیلی سنگین بود و و و زورشان کم بود! حالا نوبت بود که به دوستانش کمک کند. ، خرطومش را به دور حلقه کرد! بعد با قدرت کشید. و و و ، از چاه بیرون آمدند. گفت:«دست شما درد نکنه!» گفت:«دماغ من درد نکنه!» و و هم گفتند:«دم ما درد نکنه!» بعد همه خندیدند و هر کدام به راه خود رفتند!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 419صفحه 21