مجله خردسال 450 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 450 صفحه 4

سنجابی که با دمش گردود می­شکست سرور کتبی سنجاب کوچولو همیشه خوش حال بود. او صبح تا شب با دمش گردو می­شکست. یک روز خرگوش سفید به خانه­ی او آمد. خرگوش گفت:«یک گردو دارم، اما نمی­توانم آن را بشکنم.» سنجاب خوش حال، جستی زد و... تق تق.. با دمش گردو را شکست. روز بعد، زرافه آمد. زرافه هم یک گردو داشت. او هم نمی­توانست گردویش را بشکند. سنجاب خوش حال پرید و ... تق تق... با دمش گردو را شکست. یک بار هم طوطی سبز آمد. طوطی سبز هم یک گردو داشت. او هم نمی­توانست گردویش را بشکند. سنجاب خوش حال پرید و ... تق تق... با دمش گردو شکست. سنجاب خوش حال، همیشه با دمش گردو می­شکست... صبح .. ظهر.. اما شب­ها می­خوابید و روز بعد باز هم با دمش گردو

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 450صفحه 4