مجله خردسال 453 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 453 صفحه 21

گفت:«من هم به شما کمک میکنم تا او را پیدا کنید. اما قبل از آن باید به غذا بدهم و او را بخوابانم!» گفت:« جان! تو برو به کارت برس!» پیش برگشت و گفت:« زود غذایت را بخور و بخواب. باید به مرغدانی بروم و کسی را که ها را میشکند پیدا کنم.» گفت:« مادر جان! مرغدانی پر از توپ سفید است! از مرغدانی یک توپ برای من میآوری؟» با تعجب پرسید:« توپ سفید؟» گفت:« بله! من هر روز به مرغدانی میروم و با توپها بازی میکنم!» گفت:« وای! همه چیز را فهمیدم!» بعد با عجله، پیش و آمد و گفت:« من میدانم چه کسی ها را میشکند!» و با تعجب پرسیدند:« چه کسی؟» گفت:« خیال میکند که ها، توپ سفید هستند، او هر روز به مرغدانی میرفت تا با توپها بازی کند!» و خندیدند و گفتند:« پس باید یک توپ واقعی برای پیدا کنیم!» از فردای آن روز با یک توپ واقعی بازی کرد و یاد گرفت که توپ نیست!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 453صفحه 21