مجله خردسال 255 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 255 صفحه 4

فقط برای خنده یکی بود، یکی نبود. یک روز صبح، آقا خروسه از لانه بیرون آمد و فریاد زد: «کمک کنید! کمک کنید! خانم مرغی غش کرده!» اردک خانم هم در حالی که فریاد می­زد: «به دادم برسید! به دادم برسید!» از لانه­اش بیرون آمد. همه­ی حیوانات مزرعه، دور خانم اردک و آقا خروسه جمع شدند. آقا خروسه یک نفس فریاد می­زد: «وای خانم مرغی! غش کرده، به او کمک کنید.» بالاخره خانم مرغی را از لانه بیرون آوردند و به سر و صورتش آب پاشیدند تا حالش کمی بهتر شد. خانم مرغـی همین که چشـمش را باز کرد گفت: «جوجه­ام اردک شده!» اردک خانم که این را شنید جلو آمد و گفت: «جوجه­ی من هم یک مرغ شده! وقتی جوجه­ام تخم را شکست و از آن بیـرون آمد، دیـدم یک جوجه مرغ است نه یک جوجه اردک!» خانم مرغی گفت: «وقتی که جوجه­ی من هم تخم را شکست و از آن بیرون آمد، دیدم یک جوجه اردک است، نه یک جوجه مرغ!» ناگهان پیشی، در حالی که آرام آرام می­خندید از کنار دیوار رد شد. آقا خروسه، دمش را بالا گرفت و فریاد زد: «ای پیشی

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 255صفحه 4