مجله کودک 251 صفحه 32
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 251 صفحه 32

سبز بود. سنگ، سفید بود... هر چیزی به رنگ خودش بود. با آفتاب همه چیز بیدار میشد: خروس میخواند و همهی آدمها و برهها و خرگوشها و پرندهها از صدایش بیدار میشدند. دوستش، خرگوش، دَوان دَوان خودش را از جنگل به خانه میرساند. گوشهای بلند سفیدش را میجنباند. پسر جلو میدوید و با خوشحالی نگاهش میکرد و به پشتش که گرم بود، دست میکشید. پسر، پرندهها را دوست داشت، آواز بیداریشان را دوست داشت، پروازشان را دوست داشت و رنگ پَرهاشان را در آفتاب. پسر، آفتاب را دوست داشت. آفتاب را از همه بیشتر دوست داشت. با آفتاب میتوانست ببیند، بشنود و بخوابد. آفتاب که میرفت، خروس به لانهاش برمیگشت و خرگوش به جنگل میدوید. کلاغها میآمدند، پرندهها میترسیدند و دیگر آواز نمیخواندند. آفتاب که میرفت، هوا تاریک میشد، زمین سیاه می شد، درخت سیاه میشد، سنگ، سیاه میشد. همه چیز سیاه میشد. سیاه سیاه. پسر، تاریکی را دوست نداشت. در تاریکی چشمهایش رنگها را نمیدید و گوشهایش هیچ آوازی را نمیشنید. این بود که میرفت میخوابید. · نام خودرو: کادیلاک XLR · کشور سازنده: آمریکا · حداکثر سرعت: 250 کیلومتر در ساعت · انتقال نیرو: 5 دنده ـ اتوماتیک · مشخصات کلی بدنه: بدنه ضد آب ـ 2 در

مجلات دوست کودکانمجله کودک 251صفحه 32