مجله کودک 256 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 256 صفحه 31

یک کرم ابریشم کوچولو بود که شبها همیشه طاقباز می خوابید . شاید برای همین بود که همیشه خواب های عجیب می دید . صبحها ، وقتی خواب های خودش را برای کرم ابریشم های دیگر تعریف می کرد ، همه می گفتند : «این خوابها مال اینه که شبها طاقباز می خوابی؛» و یا می گفتند : «هیچ تا حالا شده که کرم ابریشمی طاقباز بخوابد ؟» اما ، کرم ابریشم کوچولو باز هم همانطور طاقباز می خوابید؛ چون خواب دیدن را خیلی دوست داشت- آن هم خواب های به آن عجیبی . یک شب که کرم ابریشم کوچولو باز هم طاقباز خوابیده بود ، خواب دید که بال درآورده است ، مثل پرنده ها- درست مثل خود پرنده ها- و توی آسمان پرواز می کند و هر جا که دلش می خواهد می رود . کرم ابریشم کوچولو آنقدر از این خواب خوشش آمد که وقتی بیدار شد ، پیش از آنکه حتی چشمهایش را بمالد ، شروع کرد خوابش را با صدای بلند تعریف کردن . اما وقتی همه حرفهایش را زد و کسی نگفت پورشه ساین

مجلات دوست کودکانمجله کودک 256صفحه 31