مجله کودک 311 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 311 صفحه 14

قسمت هفتم « ماجراهای من و نی نی » کبری بابایی نی نی ما خیلی شکمو است و همیشه دلش می خواهد غذا بخورد . او همه چیز را توی دهانش می گذارد و گاز می گیرد . مامان می گوید نی نی نباید زیاد زیاد غذا بخورد . وگرنه دل درد می گیرد . اما من دلم برای او می سوزد و دوست دارم هر چه دلش می خواهد را به او بدهم . نی نی وسط اسباب بازی هایش نشسته بود و داشت انگشتش را می مکید . گفتم :« نی نی عیب است . انگشت را نخور ! . . . » نی نی عروسکش را برداشت و پای آن را گاز گرفت و خندید . بعد عروسکش را انداخت و کله ی خرس پشمالو را گاز زد . آخر سر هم اردک پلاستیکی اش را . . . بعد چهار دست و پا آمد طرف من و میخواست لپم را گاز بگیرد . من او را بغل کردم و گفتم : « خوب ! خودم برایت غذا می آورم ! من را نخور ! . . . » ما توی آشپزخانه رفتیم . من شیشه نی نی را پر کردم و به او دادم . او چند قلپ شیر خود و پستانک را گاز گرفت و شیشه را انداخت . گفتم : « حتماً حالا دوست نداری شیر بخوری ! » یک ذره غذا روی گاز بود . کمیاز آن را به نی نی دادم . نی نی یک دو قاشق خورد . بعد قاشق را گاز گرفت و چون قاشق خیلی سفت بود آن را روی میز انداخت . برای نی نی یک سیب آوردم . نی نی خیلی از گاز زدن سیب خوشش آمد . اما آن را پاپیروس نوعی الیاف گیاهی بود که فنقیان از بهم فشردن آن ، نوعی کاغذ درست میکردند پاپیروس در مناطق گرم و مرطوب مانند سواحل رود نیل هم رشد میکرد .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 311صفحه 14