
غنچهای بود که لابهلای برگها روییده باشد. لبخندی زد و گفت: «چهقدر قشنگ است! درست همانطور که در خواب دیده بودم.»
بعد، بچّه را از مادربزرگ گرفت. او را بغل کرد و بوسید و در گوشش گفت: «به خانهی ما خوش آمدی پسرم!»
در همان موقع، در اتاق باز شد و امامموسی(ع) وارد شد. لبخندی به لب داشت و یک شاخه گلمحمدی در دستش بود. نجمه گل را دید و با تعجّب پرسید: «این گل کجا بود؟ هنوز که بهار نیامده!» امامموسی خندید و گفت: «چرا، بهار آمده. امروز مدینه پر از گل شده. بارانی که دیشب بارید، همهی گلها را از خواب بیدار کرد.»
بعد، جلو آمد. گل را روی بالش نجمه گذاشت و گفت: «قدم پسرت مبارک باشد.» نجمه خندید و بچّه را به پدر داد.
امامموسی(ع) پسرش را در بغل گرفت. او را بوسید و بویید و گفت: «زیباتر از آفتاب است. خوشبوتر از گلاب است.»
مادربرزگ به امامموسی(ع) نگاه کرد و پرسید:
«پسرم، اسمش را چه میگذاری؟» امام گفت: «اسمش علی است. امّا دوست دارم رضا صدایش کنم.» آن وقت، پیشانی بچّه را بوسید و گفت:
«رضای من، رضای خداست. او هدیه خدا به ماست.»
و بعد در گوش رضا، اذان گفت...
کتاب، چندین فصل دیگر هم دارد که با خواندن آنها روایت کاملی از زندگانی و شهادت امامرضا(ع) پیدا میکنید. کتاب به بهای 420 تومان چاپ و منتشر شده است.
نام جنگنده : هاریر دریایی MK2
کشور سازنده : انگلستان
تیپ : چند منظوره، فرود و برخاست دریایی
موتور: رولزرویس پگاسوس
حداکثر سرعت: 1185 کیلومتر در ساعت
تجهیزات : دو مسلسل «آدن» 25 میلی متری 5 موشک
«ساید ویندور» و «آمرام»
مجلات دوست کودکانمجله کودک 332صفحه 35